درباره
موضوعات
گوناگون
پيونددار به
قوم ايراني
تالش:
نوروز
در تالش
جمهوري
آذربايجان
علي
عبدلي
منطقه
قومي تالش در
جنوب باختري
درياي
مازندران
واقع است، از
سفيد رود تا
رودخانه كورا
(كوروش) شمار
تالشي زبان
هايي كه
اكنون
در آن منطقه
پراكنده اند
به استناد منابع
موجود يك
ميليون تا يك
ميليون و
دويست
هزار نفر مي
باشد.
تالشي
زبانان ايران
بيش از چهار
صد هزار نفرند
و در
شهرستان هاي
آستارا،
تالش،
رضوانشهر، ماسال،
فومن و و شفت
سكونت دارند.
حدود دو
برابر
اين شمار در
شهرستانهاي
آستارا، لريك،
لنكران،
ماساللي و
جليل آباد
جمهوري
آذربايجان
ساكنند.
زبان
و هامويد
(فرهنگ عامه)
مشترك دو
شناسه برجسته
فرهنگي
است
كه دو بخش قوم
تالش در دو
سوي رودخانه
مرزي آستارا
را به هم
پيوند مي دهد.
همان طور
كه زبان اين
قوم در هر
ناحيه به گويش
ويژه اي رواج
دارد، آيين
ها، آداب ،
باورها،
چامه ها و
افسانه
هايشان نيز
جابه جا ويژگي
هاي متفاوت از
همي پيدا مي
كند. از
جمله آيين هاي
كهن ايراني كه
هنوز با رنگ و بويي
ويژه در بين
تالشان رايج
مي باشد،
مربوط به
نوروز و نوروز
ماه است.
تالشان
نيز همچون همه
اقوام و تيره هاي
ايراني جشن
بزرگ نوروز را
كه همچون آينه
اي خجسته هر
سال با آغاز
بيداري،
تجديد
خرمي
طبيعت سيماي
مهرانگيز و
نجيب نياكان
ما را باز مي
نماياند
ونمودهاي
شكوهمندي
از
فرهنگ و
معنويت
ايراني را به
تماشا مي گذارد،
مانند دري
گرانمايه در
درازاي سال ها و سده
هاي بسيار پاس
داشته و
زيستگاه خود را
به رنگ و بوي
آن آذين بسته
اند.
آيين
ها و آدب
نوروزي در بين
تالشان ايران
تا اندازه اي
بررسي شده و
مطالبي
نيز
در آن زمينه
چاپ ومنتشر
شده است ولي
به علت وجود
ديوار بلند
جدايي در طول
دهها سال
گذشته بين دو
نيمه تالش،
آنچه كه از
آداب و آيين
نوروز در ميان
تالشان
جمهوري
آذربايجان
هنوز باقي
مانده است، تا
چند سال پيش
به طور كلي بر
ما پوشيده
بود. اما
كنون
با مطالعات
ميداني
محدودي كه
نگارنده در
فرهنگ عامه ي
تالشان
آستارا و
لنكران
انجام
داده مشخص شده
است كه دست كم
بنمايه هاي
اصلي آيين هاي
و آداب نوروزي
در بين
تالشان
اين سو و آن
سوي رود
آستارا همسان
و مشترك است و
در عين حال
برخي از ويژگي خاص، آنها
را از هم
متمايز مي
نمايد و
همچنين گاه
برخي از
بنمايه هاي
اصلي و
موضوعات
جزيي تر در
بين بخشي از
آن تيره حفظ شده
و در بين بخشي
ديگر از ميان
رفته است.
به
طور مثال
بَركامه (علي
رغم) اينكه
تالشان
جمهوري
آذربايجان با وجودي كه
ده ها سال در
محاصره
فرهنگي
بيگانه به سر
برده و تحت
شديدترين ستم
فرهنگي
و
سياست امحاء
قومي بوده اند
ولي با نشان
دادن
ايستادگي
شگفت انگيزي،
در بسياري
موارد
نسبت به
تالشان ايران
در حفظ زبان و
هامويد
(فولكلور) خود
موفق تر بوده
اند، ولي
شوربختانه
نواي ويژه خود
و از آن جمله
ترانه،
سرودهاي
موسوم به
نوروزنامه و آيين
نوروزنامه
خواني را از
دست داده اند
و تنها
يادبودي از
نوروز نامه و
نوروزنامه خواني در
ذهن سالمندان
لنكراني باقي
مانده است.
تالشان
جمهوري
آذربايجان نيز
استقبال از نوروز
را از يك ماه
زودتر آغاز مي
كنند و آن را ( نوروز
ما = نوروز
ماه
) مي نامند.
همه
تكاپوهاي
ويژه اي كه
همراه با شور
و شادي و اميد
دراين
ماه
انجام مي گيرد
چنان است كه
انگار نوروز
يك مقصد و يك
هدف آرماني
است و همه اين كوشش ها و
پيمودن مراحل
به منظور و به
شوق رسيدن به
آن هدف انجام
مي گيرد و با
فرا رسيدن
نخستين روز (
اوسور = سال نو )
و نوروز خرسندي
و شادابي و
آرامشي
پيروزمندانه بر دل ها
حاكم مي شود
گويي انگار
مقصود و مراد حاصل
شده ، تب و تاب
و بي قراري
هاي يك
ماهه پايان
يافته و ديگر
كاري نيست كه
در اين باره كسي
انجام دهد، جز
پرداختن به ديد و
بازديد و
شادباش گويي
به همديگر. در
نوروز ما،
سرگرمي
روزانه
نوجوانان (
موغن جنگ =
جنگ با تخم
مرغ و يا همان
تخم مرغ بازي
ست ) نو كردن
لباس ها، خانه
تكاني،
سفيد
كردن ديوار
خانه با آهك،
فراهم آوردن
خوراكي هاي
ويژه از جمله
مشغله هاي
اصلي هر
خانواده است.
يك
هفته مانده به
نوروز خانه و
محوطه را تميز
مي كنند.
اشياء
زايد و مندرس
را دور مي
ريزند،
ديوارها را با
آهك و يا با
رنگ سفيد مي
كنند. زن
ها نان هاي
گوناگون
مانند : زرن،
كيلچ، بيشي و
شسور شوربي مي
پزند. با آرد
گندم و
برنج و عسل و
شكر و ادويه و
كره حلواهاي
گوناگون درست
مي كنند. بنشن
هايي مانند نخود و عدس
و گندم بو مي
دهند، با رنگ
سرخ تعدادي
تخم نقش و
نگار مي
اندازند و همه اينها را
روز عيد به
ميهانان و
كودكاني كه به
در خانه مي
روند، مي دهند
اندي از اين مواد
خوراكي به
اضافه مقداري
ميوه و
خشكبار،
مانند گردو،
فندق، شاه
بلوط و سنجد
را در
آوندهايي
جداگانه
ريخته و در
خوانچه عيد مي
چينند. اين تا
روز سيزده
نوروز به
صورت
نمادين در
خانه باقي مي
ماند و از آن
پس به گسارش
اهل خانواده و
يا مهمانان مي رسد.
در
كنار خوانچه ي
عيد، سفره سين
هم مي گسترند
و سمنو ركن
اصلي آن سفره به شمار مي
آيد. چنانچه
اگر هر يك از
تركيبات هفت
سين را بتوان
با سين ديگري
عوض كرد،
سمنو را نمي
توان ، اين
ماده خوراكي
در سفره عيد
جايگاه ويژه
اي دارد. به
طور كلي
نام سمنو در
هر زمان
يادآور بهار و
نوروز و سفره
سين است. در
ادبيات عاميانه تالشيان،
ترانه هايي در
وصف سمنو وجود
دارد كه زنان
هنگام پختن
سمنو آن را
زمزمه مي
كنند
:
متن
ترجمه
سمني
ها سمني / سمنو
آي سمنو
بوي
شو بيكم ني / بياييد
شادمان كنيد
ويل
خونچون اب كان
/ به هنگام
شكفتن خوانچه
هاي گل
چم
ديلي شو بتكان
/ دل ما را شاد
كنيد
سمني
بوي- بوي هني /
سمنو بيايد
و باز بيايد
روس
بيك تي ام ني /
قامتمان را
راست كند
سمني
ها سمني
/سمنو آي سمنو
تي
نيبوش عيد
بديني / تو اگر
نباشي انگار
عيد نيست
در
تالش جمهوري
آذربايجان
همانند تالش
ما، چهارشنبه
سوري اوج آيين نوروز ماه
است. در آنجا واپسين
چهارشنبه سال
را ( عزيز روژ –
عزيز روز ) مي
نامند و
آيينهاي
ويژه آن رفتن
به گورستان ،
روشن كردن شمع
و خواندن قرآن
– سوره ياسين
بر گور
درگذشتگان مي
باشد.
اين
مراسم تا
فروشدن آفتاب
ادامه مي يابد
و آن گاه
همه
به خانه ها بر
مي گردند و هر
خانواده در حياط
خانه ي خود
هفت كوهه آتش
مي افروزد
و هر كس سه بار
از روي آن
كوهه هاي آتش
مي پرد و
هنگام پريدن
با صداي بلند مي گويد:
تالشي
فارسي
ها،
كول شوه
چوشنبه / اي
آتش شب
چهارشنبه
عزيز
شوه چوشنبه /
شب عزيز
چهارشنبه
چم
داردي و بلون /
درد و بلاهاي
ما
چم
جوني دوژون /
دردهاي
جان
ما
امو
بيستون / همه
را بستان
كول،
كول چوشنبه /
آتش، آتش
چهارشنبه
چم
دارد و بن
بلون بيبه / درد
و بلاهاي ما
را ببر
به
هاف دريو به
طرف / به آن طرف
هفت دريا
كول
كول چوشنبه /
آتش، آتش
چهارشنبه
ها
عزيز شوه
چوشنبه / آي شب عزيز
چهارشنبه
در
حين اينكه
ديگران سرگرم
پريدن از روي
آتش هستند عده
اي با تفنگ
تير هوايي
شليك مي كنند.
در
شب چهارشنبه
سوري همه
اعضاء
خانواده بايد در خانه ي
خود باشند.
آنها پس از
پايان كول
(آتش) چهارشنبه
در جاي معيني
از اتاق ،
هر
يك به نام خود
شمعي را روشن
مي كند و آن
گاه به دور
سفره شام مي
نشينند. در
سفره شام
اين شب بايد
بهترين غذاي
ممكن فراهم و
چيده شود. يك
نفر از اعضاء
معمولا" مادر خانواده
نيز موظف مي
شود تا هنگام
خواب چند بار
اسفند دود كند
چنانكه بوي
اسفند
لحظه
اي قطع نشود.
ديگر مراسم شب
چهارشنبه سوري،
دستمال اندازي
به خانه هاست.
به اين
ترتيب كه
شماري از
جوانان چه
دختر چه پسر جدا
از هم با
تاريك شدن هوا
در كوچه
هاي
روستا به حركت
در مي آيند و
به در خانه
يكايك بستگان
و آشناها مي
روند و
دستمالي
به درون خانه
مي اندازند و
صاحبخانه در
آن هديه اي
نقدي يا جنسي
بسته و به
صاحبش
پس مي دهد.
برزن نشينان
چون مي دانند
اين جوانان
پيش از دستمال
انداختن
دقايقي
پشت در فالگوش
مي مانند، در
همه حال مواظبند
كه ضمن صحبت
هاي خانوادگي
واژه هاي
ناپسندي بر
زبان نياورند.
روز
پس از
چهارشنبه
سوري هنگامي
كه بچه ها از خواب
بيدار شدند،
مادر خانواده به
صورت آنها
قطراتي آب سرد
مي پاشد و بچه
هاي شيطان
و
حرف نشنو را
تبر و داس مي
ترسانند. از
اين زمان همه
مي كوشند كه
با احساس آغاز
يك زندگي
تازه تا
جاييكه ميشود
غبار هر ملال
و كدورت را از
چهره خود
بزدايند. به
اين ترتيب
واپسين گام از
گامهاي
استقبال از
نوروز طي مي
شود.
آيينهاي
نوروز در
تالش
جمهوري
آذربايجان با
شور و شادابي
بيشتري
برگزار مي شود
افزون بر ديد
و يازديد
و
گشت و گذار در
طبيعت بزم هاي
خصوصي و گاه
همگاني همراه
با ساز و آواز
و پايكوبي
در
گوشه و كنار،
درون خانه ها،
آغوش طبيعت و
ميدان آبادي
برپا مي شود.
به فراخور
اين
روزها ترانه
ها و سرودهاي
بسياري
خوانده مي شود
كه با پيشكش
نمونه اي از
آن اين
مطلب
را به پايان
مي رسانم .
تالشي
/ فارسي
او-سور
اومي / سال نو آمده
او-سور
خشن اومي / سال
نو خوش آمده
ويلون
به او-سوري
خشن اومي /
گلها
در سال نو خوش
آمده اند
ويلو
بيبن، ويلو
بيبن / گل
باشيد و گل
باشيد
گيرو
ببين، دو بيكن
/ گرد هم آييد و
پايكوبي بكنيد
شوي
شوي بيكن
/ شادماني
بكنيد
او-سور
اوم تي بوي
بوي / سال نو
آمد تو بيا
بيا
بوخون
كو ويلونيم
اوبن / در
باغها گلها
شكفته اند
اوونن
بين سي،
تي
بوي بوي / براي
ديدن آنها تو
بيا بيا