ظهور و سقوط فرقه دموكرات از 21 آذر 1324 تـا 21 آذر 1325 | |
ميرمحمود
بني هاشم(هورپاس) بـا
عقد قرارداد
سه جانبه
ميان ايـران
و دولتهاي
روس و انگليس
در 29 بهمن 1320 (29
ژوئيه 1942)
اشغالگران
متعهد شدند
كه حداكثر شش
ماه پس از
پايان جنگ
دوم جهاني،
خاك ايـران
را ترك كنند.
از اين رو،
روسها به
فكر آن
برآمدند كه
تـا پيش
از رفتن،
امتياز
اقتصادي يا
سياسي مهمي
در ايـران به
دست آورند. از
اين رو، در
آغاز به
ايجاد و
تقويت حزب
توده
پرداختند.
اما وقتي به
اين نتيجه
رسيدند كه
حزب توده نميتواند
آنها را
به مقصودشان
برساند، دستاندركار
ايجاد فرقهي
دموكرات
برآمدند.
براي اين
كار، آنها
سيد جعفر
پيشهوري را
نامزد اين
كار كردند. «كيانوري»
رهبر پيشين
حزب توده در
شرح حال پيشهوري
مينويسد:
سيد جعفر
پيشهوري در
سال 1272 شمسي در
روستاي
زاويه خلخال
به دنيا آمد.
در سال 1284 به
باكو رفت و در
آنجا به
تحصيل و كار
پرداخت. در
حوالي
انقلاب
روسيه 1717
ميلادي به
كمونيزم جلب
شد. در سن 25
سالگي به
عضويت كميتهي
مركزي حزب
عدالت و بعد
به سردبيري
روزنامه
حريت نايل
آمده و در
ارديبهشت 1299 /
مه 1920 ميلادي
وقتي ارتش
سرخ در جريان
جنگ بـا روسهاي
سفيد وارد
خاك ايـران
شد، به همراه
تعدادي از
رهبران حزب
عدالت وارد
گيلان شده و
اولين كنگرهي
حزب كمونيست
ايـران را در
بندر انزلي
به پا داشتند
كه پيشهوري
عضو كميته
مركزي و يكي
از چهار رهبر
اصلي حزب شد.1
در پي شكست
نهضت جنگل،
پيشهوري
مدتي به باكو
رفت، سپس به
عنوان دبير
مسئول
تشكيلات
تهـران به
ايـران آمد.
در خرداد 1322
روزنامه
آژير را در
تهـران
منتشر كرد.
پيشهوري در
دورهي
چهاردهم از
تبريز كه تحت
اشغال
سپاهيان
شوروي بود به
نمايندگي
مجلس شوراي
ملي رسيد. در
نتيجهي رد
اعتبار نامهاش
به تبريز
بازگشت و روسها
طرح جدايي
آذربايجان
را به دست او
به مورد اجرا
گذاردند: «
در طرح و
اجراي نقشهاي
به اين شكل،
ميرجعفر
باقروف،
دبير اول حزب
كمونيست
آذربايجان
شوروي و «بريا»
تاثير
داشتند.
بـاقروف
مدعي تصرف
ذربايجان
ايـران بود و
آن را «
آذربايجان
جنوبي» ميخواند
و زماني گفته
بود، اگر پنج
ميليون «آذربايجان
جنوبي» به سه
ميليون پيشهوري
پس از بازگشت
به تبريز،
فرقهي
دموكرات را
در تبريز راه
انداخت. وي
بيانيهاي
در سطح
آذربايجان
به نام مـردم
آذربايجان
منتشر كرد. وي
به قصد خود
مختاري يا
جداسازي اين
قطعه از
ايـران،
تشكيل انجمنهاي
ايالتي و
ولايتي و
تدريس زبان
تركي در
مدارس و
انتشار
روزنامه به
اين زبان را
خواستار شد. در
آن زمان براي
مقابله بـا
اين بيانيه
بسياري از
ميهنپرستان
صداي اعتراض
خود را بلند
كردند و از
جمله
شادروان
اسماعيل
پيمان صاحب
امتياز و
مدير مسئول
روزنامه مهد
آزادي در
مراغه
بيانيهاي
منتشر كرده و
تاكيد كرد كه
آذربايجان
عضوي از كشور
ايـران و هيچگاه
ناخن از گوشت
جدا نميشود
و ما دعواي
زبان نداريم
بلكه در تمام
سطح كشور
بزرگ ايـران «
عدالت
اجتماعي» ميخواهيم.3
در شهرهاي
ديگر
آذربايجان
نيز مـردم به
مخالفت بـا
بيانيه فرقه
دموكرات
برخاستند.
پيشهوري
وقتي ديد از
راه جلب
همكاري
مـردم به هدف
نخواهد
رسيد، بناي
توزيع اسلحه
و قيام
مسلحانه را
به حمايت
قواي روس
گذاشت. پيشهوري
از 21 آذر 1324 به
مدت يك سال به
حمايت ارتش
شوروي و به
زور اسلحه در
آذربايجان
به نام فرقه
دموكرات
حكومت كرد و
مرتب به
مقامات
شوروي هم
وانمود ميكرد
كه مـردم
آذربايجان
بـا آنها
است. هنگامي
كه خبر
درگذشت آيتالله
العظمي سيد
ابوالحسن
اصفهاني به
تبريز رسيد،
مـردم شهر به
عزاداري
پرداختند.
سركنسول روس
كه از ديدن
اين صحنهها
حيران شده
بود، پيشهوري
را خواسته
پرخاشكنان
به وي ميگويد:
« اين وضعي
است كه شما به
ما وعده دادهايد؟
اين هزاران
عزادار سياه
پوش كه به سر و
سينه ميزنند،
كيستند. شما
بـا اين همه
فدايي و قشون
مسلح و
ماموران
مخفي، چطور
نتوانستيد،
اين حادثه را
پيشبيني و
از وقوع آن
جلوگيري
كنيد. پيشهوري
درپاسخ عاجز
ماند. يكي از
همراهان به
كنسول روس
گفته بودند: ...
اين شخص كه
فوت كرده،
مرجع تقليد
شيعيان جهان
بود. سركنسول
ميگويد:
كمونيست اين
چيزها را
قبول ندارد.
يك فرد
كمونيست، جز
به رهبر حزب،
به چيزي نميانديشد.
معلوم ميشود،
تمام گزارشهايي
كه به كنسولخانه
داده شده،
دروغ محض
بوده است.»4 بـا
خروج
نيروهاي
شوروي از
ايـران،
خيزش مـردم
آذربايجان
عيله حكومت
فرقه اوج
گرفت و
سرانجام در
روز 21 آذر 1325،
مـردم تبريز
به حكومت يك
سالهي فرقهي
دموكرات
برآذربايجان
پايان دادند. شادروان
استاد « محمد
قاضي» در اين
مورد چه
به حق و به جا
خطاب به
تجزيهطلبان
ضد ايراني از
زبان «
آذربايجان» و
مـردم آن
گفته است: من
آن خطه آذر
آبادگانم كه
ايوان زمين
را، دل و چشم و
جانم نه
تركم، كه
پرورده
اردشيرم نه
تركم، كه
محبوب
نوشيروانم بزرگان
من، فخر
ايـران
زمينند از
امروز و از
دورهي
باستانم5 1ـ
خلخال و
مشاهير ـ
محمد مسعود
نقيب ـ ص 114 ـ 113ـ 112 2ـ
كژراهه ـ
احسان طبري ـ
ص 67 ـ 66 3ـ
خاطراتي از
مبارزات
اسماعيل
پيمان (روزنامه
مهد آزادي ـ
پنجشنبه 20 تير
1381، شماره 2712) 4ـ
همان،
روزنامه مهد
آزادي ـ 24ـ 20
تير 1381 5ـ
محمدقاضي ـ مترجم
سرشناس |