عهدنامهي
گلستان
اعليحضرت
قضا قدرت،
خورشيد
رايت،
پادشاه جم
جاه و
امپراتوري
عالي
دستگاه
ممالك
بالاستقلال
كلممالك
ايمپريه
روسيه و
اعليحضرت
قدر قدرت
كيوان
رفعت
پادشاه
اعظم سليمان
جاه ممالك
بالاستحقاقممالك
شاهانه
ايران به
ملاحظه
كمال
مهرباني و
اشقاق
عليتين كه
در ماده
اهالي و
رعاياي
متعلقين
دارند رفعو
دفع عداوت
و دشمني كه
برعكس رأي
شوكت آراي
ايشان است
طالب و به
استقرار
مراتب
مصالحه
ميمونه
ودوستي
جواريت
سابقه
مؤكده را
در بينالطرفين
راغب ميباشند
به احسنالوجه
رأي
عليتين
قرار گرفته
و درانجام
اين امور
نيك و
مصوبه از
طرف
اعليحضرت
قدر قدرت
پادشاه
اعظم
ممالك
روسيه به
عاليجاه
معليجايگاه
جنرال
ليوتنان
سپهسالار
روسيه و
مدير عساكر
ساكنين
جوانب
قفقازيه و
گرجستان و
ناظم امور
ومصالح
شهريه
ولايات
غروزيا و
گرجستان و
قفقازيه و
حاجي
ترخان و
كارهاي
تمامي
ثغور و
سرحدات
اينحدودات
و سامان،
امر فرماي
عساكر
سفاين بحر
خزر صاحب
حمايل
الكساندر
نويسكي و
حمايل
مرتبه اولينآناي
مرتبهدار
رابع
عسكريه
مقتدره
حضرت
گيوركي
صاحب نشان
و شمشير
طلاالمرقوم
به جهت
رشادت
وبهادري
نيكولاي
ريتشچوف
اختيار كلي
اعطا شده و
اعليحضرت
قدر قدرت
والارتبت
پادشاه
اعظم مالك
كلممالك
ايران هم
عاليجاه،
معلي
جايگاه
ايلچي
بزرگ دولت
ايران كه
مأمور
دولتين
روس و
انگليس
بودهاندعمدهالامراء
والاعيان
مقرب
درگاه
ذيشان و
محرم
اسرار نهان
و مشير اكثر
امور دولت
عليه
ايران و از
خانوادهدودمان
وزارت و از
امراي
واقفان
حضور در
مرتبه دوم
آن، صاحب
شوكت
عطاياي
خاص
پادشاهي
خود ازخنجر
و شمشير و
كارد مرصع
و استعمال
ملبوس
ترمه و اسب
مرصع يراق
ميرزاابوالحسن
خان را در
اين
كارمختار
بالكل
نمودهاند
حال در
معسكر
روسيه
رودخانه
زيوه من
محال
گلستان
متعلقه
ولايت
قراباغ،
ملاقات
وجمعيت
نمودهاند،
بعد از ابراز
و مبادله
مستمسك
مأموريت و
اختيار كلي
خود به
يكديگر و
ملاحظه و
تحقيقامور
متعلق به
مصالح
مباركه به
نام نامي
پادشاهان
عظام قرار
و به موجب
اختيار
نامجات
طرفين
قيود و فصول
وشروط
مرقومه را
اليالابد
مقبول و
منصوب و
استمرار ميداريم.
فصل اول ـ
بعد از اين
امور جنگ و
عداوت و
دشمني كه
تا حال در
دولتين
روسيه و
ايران بود
به موجب
اينعهدنامه
اليالابد
مقطوع و
متروك و
مراتب
مصالحه
اكيده و
دوستي و
وفاق شديد
فيمابين
اعليحضرت
قضاقدرت
پادشاه
اعظم
امپراطور
روسيه و
اعليحضرت
خورشيد
رايت،
پادشاه
داراشوكت
ممالك
ايران و
وراث
ووليعهدان
عظام،
ميانه
دولتين
عليتين
ايشان
پايدار و
سلوك
خواهد بود.
فصل دوم ـ
چون پيشتر
به موجب
اظهار و
گفتگوي
طرفين
قبول و رضا
در ميان
دولتين
شده است
كهمراتب
مصالحه در
بناي اسطاطسكو
او پرزنديم
باشد يعني
طرفين در
هر موضوع
حالي كه
الي
قرارداد
مصالحهبوده
است از آن
قرار باقي
و تمامي
اولكاي
ولايات
خوانيننشين
كه تا حال
در تحت
تصرف و ضبط
هر يك
ازدولتين
بوده،
كماكان در
ضبط اختيار
ايشان
بماند،
لهذا در بين
دولتين
عليتين
روسيه و
ايران به
موجب
خطمرقومه
ذيل ثغور و
سرحدات
مستقر و
تعيين
گرديده
است از
ابتداي
اراضي
آدينه
بازار به
خط مستقيم
از راهصحراي
مغان تا به
معبر يدي
بلوك رود
ارس و از
بالاي
كنار رود
ارس تا
اتصال و
الحاق
رودخانه
كپنك چاي
بهپشت
كوه مقري
و از آنجا
خط حدود
سامان
ولايات
قراباغ و
نخجوان و
ايروان و
نيز رسدي
از سنور
گنجه جمعو
متصل
گرديده
بعد از آن
حدود مزبور
كه ولايات
ايروان و
گنجه و هم
حدود قزاق
و شمسالدينلورا
تا مكانايشك
ميدان
مشخص و
منفصل ميسازد
و از ايشك
ميدان تا
بالاي سر
كوههاي
طرف راست
و رودخانههايحمزه
چمن و از سر
كوههاي
پنبك الي
گوشه محال
شورهگل
از بالاي
كوه
برفدار
آلداگوز
گذشته از
سر حد محالشورهگل
و ميانه
حدود قريه
سدره به
رودخانه
آرپه چاي
ملحق و
متصل شده
معلوم و
مشخص ميگردد
و چونولايت
خوانيننشين
طالش در
هنگام
عداوت و
دشمني دست
به دست
افتاده به
جهت زياده
صدق و
راستيحدود
ولايات
طالش
مزبور را از
جانب
انزلي و
اردبيل
بعد از
تصديق اين
صلحنامه
از
پادشاهان
عظام
معتمدان
ومهندسان
مأموره كه
به موجب
قبول و
وفاق
يكديگر و
معرفت
سرداران
جانبين
جبال و
رودخانهها
و درياچهوامكنه،
و مزارع
طرفين
تفصيلا
تحرير و
تميز و
تشخيص ميسازند
آن را نيز
معلوم و
تعيين
ساخته آنچه
درحال
تحرير اين
صلحنامه
در دست و در
تحت تصرف
جانبين
باشد معلوم
نموده آن
وقت خط
حدود ولايتطالش
نيز در بناي
اسطاطسكو
او پرزنديم
مستقر و
معين
ساخته هر
يك از
طرفين آنچه
در تصرف
دارد بر
سرآن باقي
خواهد ماند
و همچنين
در سرحدات
مزبوره
فوق اگر
چيزي از خط
طرفين
بيرون
رفته باشد
معتمدان
ومهندسان
مأموره
طرفين هر
يك طرف
موافق
اسطاطسكو
او پرزنديم
رضا خواهند
داد. فصل
سوم ـ
اعليحضرت
قدر قدرت،
پادشاه
اعظم كل
ممالك
ايران به
جهت ثبوت
دوستي و
وفاقي كه
بهاعليحضرت
خورشيد
مرتبت
امپراطور
كل ممالك
روسيه
دارند به
اين
صلحنامه
به عوض
خود و
وليعهدانعظام
تخت
شاهانه
ايران و
ولايات
قراباغ
گنجه كه
الان
موسوم به
يلي سابط
پول است و
اولكاي
خوانيننشينشكي
و شيروان و
قبه و
دربند و
بادكوبه
هر جا از
ولايات
طالش را با
خاكي كه
الان در
تصرف دولت
روسيهاست
و تمامي
داغستان و
گرجستان و
محال شورهگل
و آچوقباشي
و گروزيه و
منگريل و
آبخاز و
تمامياولكا
و اراضي كه
در ميانه
قفقاز و
سرحدات
معينهالحاليه
بود و نيز
آنچه از
اراضي و
اهالي
قفقاز الي
كناردرياي
خزر متصل
است مخصوص
و متعلق به
ممالك
ايمپريه
روسيه ميدانند.
فصل چهارم
ـ اعليحضرت
خورشيد
رايت
امپراطور
والاشوكت
ممالك
روسيه
براي
اظهار
دوستي و
اتحادخود
نسبت به
اعليحضرت
قدر قدرت
پادشاه
اعظم
ممالك
ايران و به
جهت اثبات
اين معني
بنابر
همجواريتطالب
و راغب است
كه در
ممالك شاهانه
ايران
رايت
استقلال و
اختيار
پادشاهي
را در بناي
اكيده
مشاهده
وملاحظه
نمايند،
لهذا از خود
و از عوض
وليعهدان
عظام
اقرار مينمايند
كه هر يك
از فرزندان
عظام
ايشان كه
بهوليعهدي
دولت
ايران
تعيين ميگردد
هرگاه
محتاج به
اعانت يا
امدادي از
دولت عليه
روسيه
باشند
مضايقتننمايند
تا از خارج
كسي
نتواند دخل
و تصرف در
مملكت
ايران
نمايد و به
اعانت و
امداد دولت
روس دولتايران
مستقر و
مستحكم
گردد و اگر
در سر امور
داخله
مملكت
ايران
فيمابين
شاهزادگان
مناقشتي
روي
نمايددولت
عليه روس
را در آن
ميانه
كاري نيست
تا پادشاه
وقت خواهش
نمايد. فصل
پنجم ـ
كشتيهاي
دولت
روسيه كه
براي
معاملات
بر روي
درياي خزر
تردد مينمايند
به
دستورسابق
ماذون
خواهند بود
كه به
سواحل و
بنادر جانب
ايران
عازم و
نزديك
شوند و زمان
طوفان و
شكست كشتياز
طرف ايران
اعانت و
ياري
دوستانه
نسبت به
آنها بشود
و كشتيهاي
جانب
ايران هم
به
دستورالعمل
سابقماذون
خواهند بود
كه براي
معامله
روانه
ساحل
روسيه
شوند به
همين نحو
در هنگام
شكست و
طوفان از
جانبروسيه
اعانت و
ياري
دوستانه
درباره
ايشان
معمول
گردد و در
خصوص كشتيهاي
عسكريه
جنگي
روسيه بهطريقي
كه در زمان
دوستي و يا
در هر وقت
كشتيهاي
جنگي دولت
روسيه با
علم و بيرق
در بحر خزر
بودهاندحال
نيز محض
دوستي
اجازه
داده ميشود
كه به
دستور سابق
معمول
گردد و احدي
از دولتهاي
ديگر سوايدولت
روس كشتيهاي
جنگي در
درياي خزر
نداشته
باشند. فصل
ششم ـ تمام
اسرائي كه
در جنگها
گرفته شدهاند
يا اينكه
از اهالي
طرفين
اسير شده
از
كريستيان
ويا هر مذهب
ديگر باشند
الي وعده
سه ماهه
هلالي بعد از
تصديق و خط
گذاردن در
اين
عهدنامه
از طرفينمرخص
و رد گرديده
و هر يك از
جانبين
خرج و
مايحتاج
به اسراي
مزبور داده
و به
قراكليسا
رسانند و
وكلايسرحدات
طرفين به
موجب نشر
اعلامي كه
در خصوص
فرستادن
آنها به
جاي معين
به يكديگر
مينمايند،اسراي
جانبين را
باز يافت
خواهند كرد
و اذن به
كساني كه
به رضا و
رغبت خود
اراده
آمدن
داشته
باشند و
آنانكه
سبب تقصير
و يا خواهش
خود از
مملكتين
فرار نمودهاند
داده شود
كه به وطن
اصلي خود
مراجعت
نمايند وهر
كس از هر
قومي چه
اسير و چه
فراري كه
نخواسته
باشد بيايد
كسي را با
او كاري
نيست و عفو
تقصيرات
ازطرفين
نسبت به
فراريان
عطا خواهد
شد. فصل
هفتم ـ
علاوه از
اقرار و
اظهار
مزبوره
بالا رأي
اعليحضرت
كيوان
رفعت
امپراطور
اعظم
روسيه
واعليحضرت
قدر قدرت
پادشاه
اعظم
ممالك
ايران
قرار يافته
كه
ايلچيان
معتمد
طرفين كه
هنگام
لزوم
مأموردارالسلطنه
جانبين ميشوند
بر وفق
لياقت
رتبه و
امور كليه
مرجوعه
ايشان را
حاصل و
پرداخت و
سجل
نمايندو به
دستور سابق
وكلائي كه
از دولتين
به خصوص
حمايت
ارباب
معاملات
در بلاد
مناسبه
طرفين
تعيين
وتمكين
گرديده
زياده از
ده نفر
عمله
نخواهد
داشت و
ايشان با
اعزاز
شايسته
مورد
مراعات
گرديده به
احوالايشان
هيچگونه
زحمت
نرسيده بلزحمتي
كه به
رعاياي
طرفين
عايد گردد
به موجب
عرض و
اظهار
وكلايرعاياي
مزبور رضاي
ستمديدگان
جانبين
داده شود.
فصل هشتم
ـ در باب
آمد و شد
قوافل و
ارباب
معاملات
در ميان
ممالك
دولتين
عليتين
اذن داده
ميشودكه
هر كس از
اهالي،
تجار به
خصوص به
ثبوت اينكه
دوست
رعايا و
ارباب
معاملات
متعلق به
دولت عليه
روسيهيا
تجار متعلق
به دولت
بهيه
ايران ميباشند
و از دولت
خود يا از
سرحد داران
تذكره و يا
كاغذ راه
در دستداشته
باشند از
طريق بحر و
بر به جانب
ممالك اين
دو دولت
بدون
تشويش
آيند و هر كس
هر قدر
خواهد ساكنو
متوقف
گشته به
امور
معامله و
تجارت
اشتغال
نمايند و
زمان
مراجعه آنها
به اوطان
خود از
دولتين
مانعايشان
نشوند آنچه
مال و
تنخواه از
امكنه
ممالك
روسيه به
ولايات
ايران و
نيز از طرف
ايران به
ممالك
روسيهبرند
و به معرض
بيع
رسانند و يا
معاوضه با
مال و
اشياء
ديگري
نمايند اگر
در ميان
ارباب
معاملات
به خصوصطلب
و غيره
شكوه و
ادعائي
باشد به
موجب عادت
مألوفه به
نزد وكلاي
طرفين يا
اگر وكيل
نباشد به
نزد حاكمآنجا
رفته امور
خود را عرض
و اظهار
سازند تا
ايشان از
روي صداقت
مراتب
ادعاي
ايشان را
مشخص و
معلومكرده
خود يا به
معرفت
ديگران
قطع و فصل
كار را
ساخته و
نگذارند
تعرض و
زحمتي به
ارباب
معاملات
عايدشود و
ارباب
تجار طرف
ممالك
روسيه كه
وارد به
ممالك
ايران ميشوند
ماذون
خواهند بود
كه اگر با
تنخواه
واموال
خودشان به
جانب
ممالك
پادشاهانه
ديگر همچنين
از طرف
دولت عليه
روسيه نيز
درباره
اهالي
تجاردولت
ايران كه
از خاك
ممالك
روسيه به
جانب ساير
ممالك
پادشاهان
كه دوست
روسيه
باشند ميروند
معمولخواهد
شد وقتي كه
يكي از
رعاياي
دولت
روسيه در
زمان توقف
و تجارت در
مملكت
ايران فوت
شد و املاك
واموال او
در ايران
بماند چون
ما يعرف او
از مال
رعاياي
متعلقه به
دولت است
لهذا ميبايد
اموال
مفوت بهموجب
قبضالواصل
شرعي رد و
تسليم
ورثه مفوت
گردد و ديگر
اذن
خواهند داد
كه املاك
مفوت را
اقوام
اوبفروشند
چنان كه اين
معني در
ميان
ممالك
روسيه و
نيز در
ممالك
پادشاهان
ديگر دستور
و عادت
بودهمتعلق
به هر كه
باشد
مضايقه
نمينمايند.
فصل نهم ـ
باج و گمرك
اموال
تجار طرف
دولت بهيه
روسيه كه
به بنادر و
بلاد ايران
ميآورند
از يك
تومانمبلغ
پانصد
دينار در يك
بلده
گرفته از
آنجا با
اموال
مذكور به
هر ولايت
ايران كه
بروند چيزي
مطالبه
نگردد وهمچنين
از اموالي
كه از
ممالك
ايران
بيرون
بياورند آن
قدر زياده
به عنوان
خرج و
توجيه و
اختراعات
چيزي
ازتجار
روسيه با
شر و شلتاق
مطالبه
نشود. به
همين نحو
در يك بلده
باج و گمرك
تجار ايران
كه به
بنادر
بلادممالك
روسيه ميبرند
و يا بيرون
بياورند به
دستور
گرفته
اختلافي
به هيچ
وجه
نداشته
باشد. فصل
دهم ـ بعد
از نقل
اموال
تجار به
بنادر كنار
دريا و يا
آوردن از
راه خشكي
به بلاد سرحدات
طرفين اذنو
اختيار به
تجار و
ارباب
معاملات
طرفين
داده شده
كه اموال
و تنخواه
خودشان را
فروخته و
اموال
ديگر خريدهو
يا معاوضه
كرده ديگر
از اعضاي
گمرك از
مستأجرين
طرفين اذن
و دستوري
نخواسته
باشند زيرا
كه بر ذمهاعضاي
گمرك و
مستأجرين
لازم است
كه ملاحظه
نمايند كه
تا معطلي و
تأخير در
كار تجارت
ارباب
معاملاتوقوع
نيابد باج
خزانه را
از بايع يا
از مبيع يا
از مشتري
هر نوع با
هم سازش
مينمايند
حاصل و
بازيافت
دارند. فصل
يازدهم ـ
بعد از
تصديق و خط
گذاردن در
اين شرط
نامچه
بوكلاي
مختار
دولتين
عليتين
بلاتأخير
بهاطراف
جانبين
اعلام و
اخبار و امر
اكيد به
خصوص
بالمره
ترك قطع
امور عداوت
و دشمني به
هر جا ارسالخواهد
كرد اين
شروط نامه
الحاله كه
به خصوص
استدامت
مصالحه
دائمي
طرفين
مستقر و دو
قطعه مشروحه
باترجمان
خط فارسي
مرقوم و
محرر و از
وكلاي
مختار
مأمورين
دولتين
مزبوره
تصديق و با
خط و مهر
مختومگرديد
و مبادله
با يكديگر
شده است
ميبايست
از طرف
اعليحضرت
خورشيد
رتبت
پادشاه
اعظم
امپراطور
اكرممالك
كل ممالك
روسيه و از
جانب
اعليحضرت
قدر قدرت
پادشاه
والاجاه
ممالك
ايران به
امضاي خط
شريفايشان
تصديق
گردد و چون
اين
صلحنامه
مشروحه
مصدوقه ميبايد
از هر دو
دولت
پايدار
بوكلاي
مختار برسد
لهذا از
دولتين در
مدت سه
ماه هلالي
وصول گردد.
تحريراً في
معسكر
روسيه
رودخانه
زيوه من
محال
گلستانمتعلقه
به ولايت
قرهباغ
به تاريخ
بيست و نهم
ماه شوال 1228
هجريه و
تاريخ
دوازدهم
ماه اوكد
مبر سنه1813 2[
آبان 1192
خورشيدي
برابر با 24
اكتبر 1813
ميلادي].
مأخذ:
تزارها و
تزارها ـ
دكتر هـ.
خشايار ـ
انتشارات
آرمانخواه
ـ تهران
اسفند 1359
|