پيوندهاي ديرينهي ايـران و ارمنستان
لئون ميناسيان طبق شجرهنامه ملل
قوم ارمن از شاخهي هند و اروپايي است كه در قرن پانزدهم پيش از ميلاد مسيح
از راه بغازهاي بسفر و داردانل گذشته و پا به آسيا صغير نهاده است و كم كم به
جلو آمده و در حواشي وان و اطراف كوه آرارات (Ararat) مسكن گزيده است و با قومهاي دير محلي مثل اورارتو
(Ourartoo) و هاياسا (Haiasa) مخلوط شده و قومهاي (Hay) يا ارمن
(Arman) را تشكيل دادهاند يكي از اولين كشورهايي كه
ارامنه در همسايگي خود داشتند و با آنها پيوند دوستي برگزيدند كشور ايـران و
ملت ايراني بود. اين دوستي دو ملت پيوندهاي بسيار قديم دارد. اولين كسي كه
درباره آن سخن گفته كسنوفون (Ksenofon) مورخ يوناني
ميباشد كه در كتاب خود موسوم به كوراپاتيا (Kurapatia) از دوستي تيكران (Tikran) و كورش بزرگ
سخن به ميان آورده و حاصل اين دوستي بود كه كورش كبير توانست از تحت تسلط
مادها بيرون آمده كشور مستقلي تشكيل دهد. اين اتفاقات شش قرن
از ميلاد مسيح به وقوع پيوسته است و در اولين كتبيهيي كه قوم ارمن در آن ياد
شده است كتبيه كوه بيستون نزديك كرمانشاه ميباشد كه به دستور داريوش كبير بر
سينه كوه كنده شده است. بسيار دشوار و
غيرممكن است كه بتوان با چند صفحه دوستي دو ملت همسايه را كه هزاران سال با
هم معاشرت داشته و در آيينپرستي نيز از يك ريشه سرچشمه گرفتهاند به ميان
آورد ولي با اينحال ما كوشش خواهيم كرد كه در چند نكته زير پيوندهاي دو ملت
مزبور را بيان نماييم كه عبارتاند از: 1.
پيوندهاي دو نژاد همريشه از شاخه هندو
اروپايي. 2.
كيش و مذهب. 3.
زبان و ادبيات. 4.
معامله و تجارت. 5.
ايـران در ادبيات ارمني. 6.
شخصيتهاي برجسته در خدمت ايـران. 7.
دوستي دو ملت در حال حاضر. 1ـ
پيوندهاي دو نژاد همريشه از شاخه هندو اروپايي
به طوري كه از طرف محققين و پژوهشگران ثابت شده است ارامنه و
ايرانيان از يك درخت اصلي كه به نام هند و اروپايي مشهور است سرچشمه
گرفتهاند كه يكي از شاخههاي آن درخت آرياييها يا ايرانيان و با شاخهي
ديگر ارامنه ميباشند و اين دو ملت بيش از شاخههاي ديگر شجرهنامه با هم
رابطهي زباني و ديدني و اخلاقي دارند. 2ـ كيش و
مذهب
ارامنه نيز مثل ايرانيان قبل از مسيح آيين بتپرستي و نيم زرتشتي
داشتهاند و چون از لحاظ خداپرستي و اخلاق چندان تفاوتي با ايرانيان
نداشتهاند لذا در زماني كه ايرانيان در ارمنستان حكومت ميكردند يكي از شاهزادگان خود را براي
پادشاهي به آنجا ميفرستادند و او در حين حكومت زبان ارمني نيز ميآموخت و
مثل يك پادشاه ارمني آن سرزمين كوچك را اداره ميكرد، ارامنه هم با جان و دل
او را دوست ميداشتند و تقريباً با كمك او استقلال داخلي خود را حفظ
مينمودند. گواه اين ادعاها پادشاهان سلسله اشكانياناند و اولين پادشاه
تيرداد يا ترداد (Terdad) نام داشت كه از اوائل قرن
اول ميلادي شروع شده و نزديك به دويست سال ادامه داشته است. همچنين در زمان
حكومت ساسانيان بااينكه پادشاهان ارمنستان از نژاد ايراني بودند ولي با دل و
جان براي ارمنستان ميكوشيدند،از اين جهت است كه آنها در تـاريخ ارمنستان
نيز مانند يك ارمني ياد شدهاند. بعضي از خدايان دو ملت داراي يك اسم بودند مثل اهورامازدا كه در
ارمني’ ارامازد‘ (Aramazd) خوانده ميشود كه خداي
مهر و محبت و همهي خوبيها بود. خداي ناهيد يا آناهيتا كه به ارمني اناهيد (Anahit) گفته ميشود و اسم خاص زنان ميباشد او خداي مادر اشرفزاد بود:
همچنين از خدايان ديگر ارامنه قديم تير يا دير (Tir)
و مهر يا هور (ميترا) بودند كه ارامنه آنها را از ايرانيان گرفته
بودند. 3ـ زبان
و ادبيات
از لحاظ زبان و ادبيات نيز پيوندهاي دو ملت بيش از شاخههاي ديگر
شجرهنامهي ملل ميباشد چنان كه يكي از دانشمندان و زبانشناسان مشهور ارمني
به نام هراچيا اجاريان (Hratchia Adjarian) كه اولين بار در دنيا كتاب دستور
زباني با تطبيق 562 زبان در ده جلد نوشته است ميگويد در زبان ارمني يازده
هـزار ريشهي لغت وجود دارد كه يك هـزار و چهار صدتاي آن از زبان فارسي قديم
يعني پهلوي و ساساني گرفته شده است. بعضي از اين واژهها فعلاً حتي در زبان
فارسي هم استعمال نميشوند. مثل پارتيز (Partez)
(باغچه) و پارتزبان (Partezban) (باغچهبان) از آن
لغتها هستند گاهنامك (Gahnamak) (گاه نامه). نامك
به زبان ارمني همان نامه ميباشد كفش به ارمني ميشود كوشيك
(Koshik) و كفش دوز گوشكاكار
(Koshkakar) تراشيدن ميشود تاشيل
(Tashyl) سفيد ـ اسپيتاك (Espitak) يا سپيداك (Siptak) سياه ـ سيو
(Syv) كبود ـ كابوت (Kapout) اسپارز (Asparez) يك ميدان اسب. 4ـ معامله و تجارت در زمينهي تجارت هم رامه از
قديمالايام با ايرانيان هميشه رابطهي نزديكي داشتهاند و بهترين نمونه آن
از طرف شاهعباس كبير آوردن ارامنه به ايـران و رونق دادن تجارت و پيشه توسط
آنان ميباشد. از آن روزها سندهاي ذيقيمت و فرامين زيادي از پادشاهان باقي
مانده است. در حال حاضر نيز از ارمنستان بيش از بيست نوع كالا و ماشين آلات
به ايـران صادر ميشود كه نمونههايي از آنها در دومين نمايشگاه آسيايي كه
در سال 1969 ميلادي در تهران برگزار شد در غرفهها به خصوص به نمايش گذاشته
شده بودند. 5ـ
ايـران در ادبيات ارمني
قبل از اختراع الفباي ارمني كه توسط مسروب ماشتوتس (Mesrop
Mashtots) در اوائل قرن پنجم ميلادي انجام گرفته است،
ارامنه از خط پهلوي و يوناني و آشوري استفاده يمكردند. در ادبيات ارامنه به خصوص در تـاريخ قديم يعني از قرن پنجم ميلادي
دربارهي ايـران و ايرانيان مطالبي نوشته شده است چنانكه قبل از حماسهسراي
مشهور ايـران فردوسي يكي از مورخين ارمني به نام موشس خورنانسي
(Moyses Khorenadsi) دربارهي ايـران نوشته است. در
اواسط قرن نوزدهم مسروب تاقباديان (Mesrop Taghiadian) تـاريخ ياران را به زبان قديم ارمني يعني ‘
گرابار’ نوشته و چاپ نموده است. اگر لازم باشد فهرستي از همهي آن نويسندگان تهيه شود شايد صدها
صفحه در برگيرد و مسلم است كه براي محققين و پژوهشگران فارسي زبان تا چه
اندازه پرارزش و مفيد خواهد بود. در ماتناداران (Matenadaran) يعني
كتابخانه كتب خطي شهر ايروان سندهاي پرارزشي در اين باره وجود دارد كه قسمتي
از آن به عنوان ‘ فرامين فارسي ماتناداران’ در دو جلد به كوشش پرفسور هاكوپ
پاپازيان در سالهاي 1956 و 1959 از قرن 15 الي 1650 ميلادي به چاپ رسيده
است. در حال حاضر نيز در ارمنستان كتابها و مقالاتي دربارهي تايخ و ادبيات
و تجارت و غيره ايـران به چاپ ميرسد كه از آن جمله يكي كتاب ‘ كشورها و
ملتهاي خاور نزديك و ميانه’ ميباشد كه جلد هشتم آن جمعاً اختصاص به ايـران
داده شده و در 400 صفحه در تـاريخ 1975 در ايروان به چاپ رسيده است. 6ـ شخصيتهاي برجستهي ارمني در خدمت ايـران از دوران بسيار قديم يعني قبل از مسيحيت و اسلام ارامنه در ارتش
ايـران مشغول خدمت بودهاند. يكي از آنان به نام اراخا (Arakha) در زمان داريوش كبير ميباشد. از آن زمان به بعد تا به امروز
صدها نام ارمني توان ياد كرد كه با دلگرمي تمام و با صداقت كامل در اين مشغول
خدمت بوده و هستند. يكي از آنها به اسم اللهورديخان رييس قشون شـاه عباس
كبير بوده است. همچنين مارديروسخان امير تومان و يا يپرم خان داوديان و از
شخصيتهاي ديگر مثل ميرزا ملكم خان و هوانس خان مسيحيان و غيره و غيره. در زمان نادر شـاه افشار پيشواي مذهبي كل ارامنه كه در اچميادزين
ميزيست و كاتوسيكوس ارامه بود به نام ابراهام كرتاتسي (Abraham
Kretatsi) كه در نزد شـاه چنان محبوبيتي پيدا نموده بود كه
در دشت مغان موقع تاجگزاري نادر شمشير مرصع شـاه را با دست خود به كمر نادر
شـاه بست هم اكنون نيز صدها ارمني در رشتههاي مختلف هنري ادبي و غيره با
صداقت و وطنپرستي كامل مشغول خدمت در راه پيشرفت و ترقي ايـران
ميكوشند. دربارهي عدهيي از اين خدمتگزاران در سال 1890 ميلادي در
شهرروستو (Rostov) توسط گالوست شرمازانيان
(Galoust Shermazanian) كتابي به عنوان ‘ ارمنهي
مشهور در ايران’ كه به ارمني ميشود ‘ارولي هايكازونك ي پارسس ’ (Ye
Rarses Yekevely Haigazounk) به چاپ رسيده است. (هشتمين كنگرهي تحقيقات ايراني ـ كرمان ـ1358 ـ دفتر دوم) |