درويشي
محمدرضا با
گفتگو
موسيقي
، پژوهشگر
...آخرينخنياگران
مناطق
موسيقي در
پژوهشي
برنامه
سومين پيش
، چندي:اشاره
و "صحرا
تركمن"موسيقي
بررسي به
كه -ققنوس
-ايران
در داشت ،
اختصاص
"محجوبي
نظرلي
خليفه"استاد
بزرگداشت
.شد برگزار
هنري ،
حوزه
انديشه
تالار
و حوزه
موسيقي
نظرواحد
زير كه "ققنوس"
برنامههاي
سلسله
برگزار -موسيقيدان
و پژوهشگر
-"درويشي
محمدرضا"
همت به
آخرين
ديدار نيز
و دريافت
براي است
مناسبي
فرصت ميشود
،
ميراث
زمان ،
بستر در
كه ايران
شفاهي
فرهنگ
خنياگران
كوچ اينك
و كشيدهاند
دوش بر
را خويش eساله
هزاران
..گويا اما
خموش ،
ناظرند ،
بستر اين
از را ايل
باور
ناگزير
گنج دنبال
به موسيقي
پژوهشگر "درويشي
محمدرضا".
گوشه گوشه
ايران ،
فرهنگ از
بخشي eشده
فراموش
خانههاي
بهانهاي
ققنوس
برنامه
سومين است
، پوييده
را سرزمين
اين
eدرباره
گفتي و
گپ و او
با ديگر
ديداري
براي بود
ديگر
!زده مه
دشت
موسيقي و
تركمن ايل
ميراث
وهنر ادب
گروه
....ديار
آن تاريخي
ريشه و
بگوييد "صحرا
تركمن" از
*
سال
هزارواندي
كه (Oguz-اغوزها)
تركمن
تيرههاي
اسلاف *
دست به
تركستان
در
رودسيحون
سواحل در
زيستن
هنگام به
پيش
بعد سال
ششصد بودند
، گرويده
اسلام دين
به ساماني
امراي
"صحرا
تركمن"امروزه
كه
سكناگزيدند
جغرافيايي
محدودهاي
در
.ميشود
خوانده
(گلستان
استان)
مازندران
شرق منتهياليه
در كه
منطقه اين
است وسيعي
ناحيه است
، واقع
خراسان
شمال از
قسمتي و
شهرستان
شمال ، از
تركمنستان
جمهوري
مرزهاي به
محدود
از البرز
جبال
سلسله و
غرب از
خزر درياي
شرق ، از
بجنورد
....جنوب
نزد آنان
و مينامند
چه را
تركمن
خنياگران *
دارند؟
جايگاهي
چه "صحرا
تركمن"مردمان
شرقي
تركان جزو
تركنژادان
ردهبندي
در كه ها"اغوز"
*
جنوب و
چين غرب
از حركت
هنگام به
ميآيند ،
حساب به
به را
دورهگردي
خنياگران
ميانه ،
آسياي سوي
به
مغولستان
.ميشدند
ناميده Ozan"اوزان"
كه داشتند
همراه
خود مردم
مشقتهاي
و رنجها
راوي و
گويا زبان
ها"اوزان"
"شامانيسم"آيين
در عميقي
ريشه
كارشان كه
ها"اوزان".بودند
در و ميسرودند
حماسهها
ايل ،
قهرمانان
شان در
داشت ،
ها"اوزان".بودند
برخوردار
ويژهاي
احترام از
مردم ،
ميان
موسيقي
بنيادي
آثار تمامي
پايهگذار
و خالق
ميتوان
را
بودند
گذشته
قرون
سرايان
تركي آنها
، .دانست
تركزبانان
كلماتي
درقالب را
انسانها
بزم و
رزم و
شادي و
سوگ كه
.ميداشتند
بيان
موزون
آهنگهايي
و ساده
تركمن
شفاهي
فرهنگ
شالوده ها"اوزان"
ديگر
عبارتي به
*
جايگاهي
بايد
بنابراين.سرزمين
آن عواطف
راوي و
هستند
است؟
اينگونه
آيا باشند ،
داشته
ويژه
از بعد
زبانان
تركي
فرهنگ در
"اوزان"
شاخصترين
بله ، *
دده -غورقوت
داده)"آتا
غورقوت"نام
به شخصيتي
اسلام ،
با "قورقود
دده" كتاب
در است ،
(باباقورقود
-قورقود
مذهبي ،
رهبر پيشگو
، او ، كه
است آمده
"لوئيس
جفري"مقدمه
قرن اوايل
در اغوزها
نقال و
گرد دوره
eخواننده
اوزان ،
.است بوده
هجري سوم
"گوسان"eواژه
با مفهومي
و لفظي
تشابهي در
"اوزان"
واژه
و پارتي
واژهاي "گوسان"
كه ميدانيم
و ميگيرد
قرار
-پهلوي
اصطلاح "هنياگر"-كهن
فارسي در
-"خنياگر"
با مترادف
اصطلاح -"نواگر"
-مانوي
ميانه
فارسي
اصطلاح -"هنيواز"
دو تشابه.است
بوده "چامهگو"
و "رامشگر"
و -ساساني
متون
نظر از
زبانان
ترك "اوزان".است
"گوسان" و
"اوزان"
واژه
و ارمني
و پارتي"گوسان"
مانند به
هنري ، و
اجتماعي
عملكرد
خنياگراني
گوسانها ، و
اوزانها.است
بوده گرجي"مگوسني"
نوازي
بداهه
نوازندگي ،
قدرت ;ويژه
خصوصياتي
با بودهاند
شعر سرودن
در توانايي
خواني ،
بداهه و
خوانندگي
نيز و
و ملي
اسطورههاي
نقال و
گذشته
افسانههاي
راوي
بداهه ،
هدايت كل
، ودر
برجمع
رواني و
معنوي
نفوذ قدرت
مذهبي ،
.است
خصوصيات
اين جمله
از جامعه ،
هنري و
معنوي
روحي ،
اهميتي
آنان به
كه بود
خنياگران
عملكرد از
درجه همين
.ميبخشيد
وصف
غيرقابل
كجا از
صحرا تركمن
خنياگران
براي "بخشي"
eواژه
اطلاق *
ميگيرد؟
نشات
"باغشي"
يا "بخشي"
صحرا تركمن
در را ها"اوزان"
امروزه *
آسياي در
"گوسان"
واژه كه
پنداشت
چنين ميتوان.مينامند
"اوسان"
به محلي ،
گويشهاي
تاثير تحت
و تدريج
به مركزي
،
-مختلف
دلايل به
قرنها از
پس و شد
تبديل "اوزان"
سپس و
در خنياگر
مفهومي و
كاربردي
اعتبار و
كاركرد
جمله از
به ارمني
در ،"عاشيق"
به تركي
فرهنگ در
واژه اين
-جامعه
.است داده
شكل تغيير
"بخشي"به
تركمني در
و "آشوق"
بخشيها ،
پيدايش و
اوزانها
نسل
انقراض از
پس "ظاهرا
عملكرد و
يافت
تفاوت
حدودي تا
هم كار
محتواي و
شيوه
بنيادي
جنبههاي
اما
محدودتر ،
اوزانها
به نسبت
بخشيها
گمان.شد
آنهامنتقل
به زيادي
حدود تا
خنياگري ،
سنت
سال تا 300
از 250 بيش
عمري "بخشي"
واژه كه
ميرود
و شاعر) "فراغي
مختومقلي"
زمان در
زيرا.باشد
نداشته
دريك و
معني يك
به و
معمول
واژه دو
هر (تركمن
شهير عارف
صحرا ،
تركمن
بخشيهاي
بنابراين.است
ميرفته
كار به
شان
قومي گرچه
كه هستند
اوزانها
خنياگري
سنت
دهندگان
ادامه
منطقه در
اقامت قرنها
از پس
اما ميآيند
، حساب به
مهاجر
فارسيزبانان
كنار در
زندگي و
تركمنستان
و صحرا
تركمن
ويژگيهاي
قاطع حفظ
با ايران ،
و
افغانستان
تاجيكستان ،
فارسي
فرهنگهاي
با تبادل
و ستد و
داد از
خود ،
موسيقي
.نماندند
دور به
زبانان ،
بخشيهاي
هنر ميتوان
كه است
ارتباطاتي
چنين بستر
بر
مرتبط
ايران ،
خنياگري
سنت
دهندگان ،
ادامه با
را تركمن
ايران ،
خنياگري
سنت وصف
غيرقابل
اهميت به
توجه با
و دانست
.ميشود
روشن ميان
اين در
تركمن
بخشيهاي
اهميت و
نقش
نظرلي"استاد
از ققنوس ،
پژوهشي
برنامه
سومين در
شما *
آخرين و
تركمني
موسيقي "بخشي"
بزرگترين
عنوان به
"محجوبي
منزلت و
جايگاه از.كرديد
ياد سرزمين
آن موسيقي
راوي
تركمنصحرا
موسيقي در
را او
ويژگيهاي
بگوييد "نظرلي"
.كنيد تبيين
مردم طرف
از كه
است
عنواني
خليفه و
است خليفه
"نظرلي" *
نورديدهاند
، در را
كمال
مراحل كه
هايي"بخشي"به
تركمن
.ميشود
اطلاق
و است
ايران
صحراي
تركمن "بخشي"
بزرگترين
حاضر ،
درحال او
و
تركمنستان
جمهوري در
كه ايران
در تنها
نه او
شهرت
.است
پيچيده
سالهاست
مركزي ،
آسياي
روشن هم
به مرتبط
نگاه دو
با "محجوبي
نظرلي
خليفه"
اهميت
:ميشود
ايران در
تركمني
سنتي
موسيقي
راوي
آخرين و
مهمترين
نظرلي
تاريخي
اسطورههاي
و حماسهها
بيانگر او ،
گرم نفس
كه است
فرهنگ در
خنياگري
سنت
بازمانده
تنها و
تركمنها
فرهنگي و
قرون هاي"اوزان"
گرم نفس
كننده
تداعي و
ايران
تركمني
شفا را
ديده خلل
انسانهاي
جسم و
روان كه
است گذشته
.ميبخشيدند
و شخصيتي
فردي ،
خصوصيات
زاويه از
"نظرلي"
به ديگر
نگاه
معنويت
همان eكننده
تداعي
طرفي ، از
كه اوست
دروني
در گرچه
كه است
گذشته
قرون
اوزانهاي
معنوي
وراهبري
محملي
تركمنها ،
امروز eباخته
رنگ و
شده متجدد
eجامعه
جنبههاي
به هنوز
كه آنهايي
چشم از
اما ندارد ،
تجلي
براي
نگاهي
انساني ،
روح ويژه
جنبههاي
و پديدهها
آنچناني
و بيانگر
ديگر طرف
از و نيست
پوشيده
دارند ،
جستجوگر
خصوصيات
ايناست
"آسيايي
انسان"
خصوصيات eكننده
تداعي
چه هر
وضوح با
صحرا ،
تركمن
آخرين
خليفه ،"نظرلي"
در
.ميشود
ديده
بيشتر ،
بگيري انس
او با و
باشي او
با را
روزهايي
كافيست
هيچ از
حاكي كه
را ساله
مردي 70
بازيگوشيهاي
تابتواني
eروزمره و
متداول
مظاهر از
بسياري
نگرفتن
جدي و
گرفتن
.ببيني
عيان به
او در است
، جهان
را رضا و
تسليم تا
شوي بهرهمند
او اعتماد
از كه
كافيست
نيز و كني
روءيت او
در تصوري ،
غيرقابل
بينيازي
صورت به
-انساني
معنوي
زندگي از
جنبههايي
به را
ايمان و
اعتماد
.!ندارد
خريداري
امروزه
البته كه
نيز شمرديم
بر وآنچه
هستند "محجوبي
نظرلي"
جملگي
اينها
بر و
برساز فني
تسلطهاي
مرز از كه
كسي.است"نظرلي"كدام
هر
و متداول
انسانهاي
مرز از كه
كسي و
گذشته خود
eحنجره
روستاي در
"نظرلي".است
كرده عبور
روزمره ،
هاي"بخشي"
زندگي
امكانات
كليه از
محروم "قوشان
چاي" eدورافتاده
.است مشغول
"بازي نظر"
به آسيايي
يك
باآرامش
اما امروز ،
شهرنازدار
محسن