اران در چند سند دیگر
1) فرمانى اويغورى
از سلطان ابوسعيد بهادر خان (7 36 - 716) در موزه ايران باستاننگاهدارى مىشود
كه مرتبط است به امور ملكى شيخ بدرالدين ابومحمد محمود كه به همه زعماو ملكان و
نواب و متصرفان گيلان، دشتاوند، گشتاسبى، اران، مغان خطاب شده است. در مياننام
مناطق ديده مىشود كه نام اران تصريحاً كنار مغان و گيلان ياد شده همچنان كه پيش
ازينديديم كه در غازان نامه هم مغان و اران معمولاً با هم آمده است. بنابرين «
اران» نام اصلىمنطقهاى است كه به آذربايجان شوروى موسوم شد و امروز استقلال
دارد.
2) سندى مورخ سال 600 هجرى متعلق به بقعه شيخ صفىالدين را
گوتفريد هرمان به چاپرسانيده است كه ذكر صدارت قاضى عضدالدين بر دو ناحيه اران و
آذربايجان در آن آمده است.هرمان در توضيحاتى كه بر اسناد مورد تحقيق خود مىآورد
شش بار اران و آذربايجان را كنار همنامبرده است به ملاخطه آنكه آنها دو ناحيه
بودهاند كه نامهاى جدا از هم داشتهاند.
در صفحه 61 كتاب هرمان آمده است: سيدالصدورى ملك الرؤسائى صدر
اران وآذربايجانى حرسه الله...
كتاب هرمان Persische Urkunden des Mongolzeit,Wiesbaden, 2004 نام دارد.
3) محمدامين رسولزاده از رهبران مساواتى قفقاز در نامهاى كه
به تركى از استانبول بهتقىزاده نوشته (مورخ 15 مارس 1924) بنا به ترجمهاى كه
آقاى ميرهدايت حصارى بهخواهش من انجام داد نكتهاى درباره اران دارد. تقىزاده در
آن تاريخ در آلمان بوده است.رسولزاده به او نوشته است:
« اكنون اجازه بدهيد كه به مسئله مهمى كه با نزاكت و صميميت
زياداشاره كرده بوديد، بپردازم. تلاشها و فعاليتهاى ما در تركيه و عدم حضور ما در
(ناخوانا شايد: قفقاز) ايجاد شبهه و گمان كرده كه ما احتمالاً به حساب (نفع) تركيه
فعاليت مىكنيم.نمىدانيد از پيدايش چنين گمانى بهويژه در دوستان صميمى نظير شما
و علىالعموم در بيندوستان ايرانى ما چه اندازه متأسف مىباشيم.
اگر مناسبات تركيه و آذربايجان (منظورش خطّهاى است از قفقاز)
به شكل جدّى دنبال شودحزب مساوات از جانب ايرانيان به عنوان تركچى (طرفدار تركيه)
و از طرف تركها به عنوان« انگليسى چى» و حتى « ايران چى» متهم مىگردد. اين اتهام
از طرفى به مناسبت مفكورهجمهوريتى بود كه ما تشكيل داده بوديم و نسبت به زبان
مردم استنادى ايدهآل و موافق زمان ودموكراسى داشتيم و از سوى ديگر بر اصل عدم
تكيه بر افكار جهانگيرانه مجرد و غيرقابل تطبيقو تكيه بر منافع حقيقى مثبت و منفى
بود كه موجب سوء تأويل و در نتيجه منجر به سوءتفاهمات مىشود و ما سياوشوار مظلوم
واقع مىگرديم.
همسايه بودن و همدين بودن با ايران و داشتن روابط اقتصادى
بسيار وسيع و مشترك بودنذوقهايمان و قرابت احساسمان نمىتواند مورد تقدير ما قرار
نگيرد. به همين دليل كه فرموديداحتراز از هر نوع اظهاراتى از جانب ما كه موجب خوف
و انديشه ايران باشد ضرورت پيدامىكند.
درين خصوص كه اتخاذ چه نوع حركتى در آذربايجان قفقازيه (يا به
تعبيرى كه شما مناسبديدهايد « اران» ) ضرورى و اصلح مىباشد با كمال خلوص نيت و
اطمينان منتظر دريافتتصورات شما هستيم و از همين حال تأييد مىكنم كه نظريات شما
نه تنها به هيچوجه مرا ملولنخواهد ساخت بلكه برعكس بسيار مستفيد و ممنون نيز
خواهم شد و در مقابل صميميت شمابسيار شاكر خواهم بود.
بايد عرض كنم كه از سوء تفاهماتى كه در افكار عمومى ايران پيدا
شده است دائماً متأثرم.جستجوى واسطههايى كه بتوانند سوء تفاهمات را بر طرف كنند
از اشتباهات دائمى من است ودر رأس همه قرار دارد... (ص 475 زندگى طوفانى).
نيك مشهودست كه تقىزاده به او تذكر داده بوده كه نام آن سوى
ارس اران بوده است.