«تنها
مورد استعمال مجاز
اصطلاح آريايي
درباره اقوامي
است كه در ازمنه
باستاني خود، خويشتن
را آريا مي ناميدند.
هنديان[12] و ايرانيان
(پارسيان)[13] و مادها[14] و اسكيت ها[15] و آلان ها[16] و اقوام ايراني
زبان آسياي[17] ميانه خود را
آريا مي خواندند»
(ا. م. دياكونوف:
«تاريخ ماد»، ترجمه
كريم كشاورز، انتشارات
علمي و فرهنگي،
1380، ص 142، سطرهاي 5 تا
9).
(اسناد
در ص 481-482 حاشیه
فصل دوم)
[12] عادته ً در
ودا و غیره.
[13] داریوش اول
در کتیبه نقش رستم
«a» می گوید که او
«هخامنشی است و
پارسی و فرزند
پارسی و آریایی
و از خاندان آریاییهاست».
[14] هردوت ، VII،
62: «در عهد باستان
همه ایشان را آریایی
می خواندند». سپس
چنانکه رسم یونانیان
بوده افسانه ای
در منشأ این اصطلاح
می آورد و مادیها
را (mēdoi
همان mādoi است منتهی به
لهجه یونی) از زنی
که قهرمان یکی
از افسانه های
یونانی بوده یعنی
مدیه (medei) می داند.
[15] و. ای. آبایف،
زبان و فرهنگ عامیانه
آستی (آسی) ، I ، مسکو- لنینگراد،
1949 ص 156: - arya - «قبیله اسکیتی». در نام های
خاص:
Ariapeiths < arya – paiυa
(نامی که
در خاندان هخامنشی
وجود داشته و پارسیان
نیز از ان اطلاع
داشته اند)
Ariapharnes< arya – farna
و در
اسم خاص متأخرتری:
Alexsarthos<alyexšarν < arya – xšarνa
a la (1) ā n < alyan < aryana – A. A. Friedman, Ossetica, [16]
Rocznyk Orientalistyczny,
III, صفحه 159 ، (3);
(و. ای. آبایف.
تالیف مذکور صفحه
246)
[17]
اسامی
خاص فراوان اقوام
مذکور که با Arya (آریا- آریایی)
تشکیل شده شاهد
این مدعی است. مثلا در زبان
پارتها (اسناد
نسا نزدیک
اشک آباد – عشق آباد)
آریا برزن (aryabarzān) و آریانی
یستک (Aryaniyastak) آمده است. (ای. م. دیاکونوف
و م. م. دیاکونوف
و و. آ. لیوشیتس. بایگانی
پارتها در نسا
VDI ، سال
1953 شماره 4 ص 116) و بسیاری
اسامی دیکر.