آران يا
آذربايجان؟
عليرضا
حسينپور
نام سرزميني
كه امروزه
جمهوري
آذربايجان
ناميده ميشود،
يكي از مباحث
مهم قفقاز
جنوبي است.
گفته ميشود
يك قرن پيش قسمتي
از شمال ارس
كه امروزه
جمهوري
آذربايجان
ناميده ميشود،
به اين نام
خوانده نميشد
و كلمه
آذربايجان
تنها در مورد
آذربايجان ايران
به كار برده
ميشد. بررسي
ريشه لغوي
آران آران
سرزميني در
قفقاز است كه
جغرافي
نگاران لفظهاي
گوناگوني
براي آن به
كار ميبرند.
در نوشتههاي
مولفان
يوناني و
رومي عهد
باستان و سدههاي
ميانه، نام
اين سرزمين
به صورت
آلبانيا و آريانيا
و نام مردم آن
آلبانوي و
آريانوي آمده
است.1 اعراب
لفظ آلباني
را براي آران
به كار بردهاند.
در زبان گرجي
آران به صورت
راني آمده
است و چنانچه
كسروي مورخ
ايراني
اشاره كرده
است، آران در
زبان ارمني
به صورت
آلوانك
(آلوان) و
آغوانك
(آغوان) آمده
است.2 اولين
كاربرد كلمه
آران و
آلبانيا نام
آلبانيا و مردم
آنجا از قرن
چهارم قبل از
ميلاد در
جهان مطرح شده
است. منابعي
هستند كه در
اواخر قرن
چهارم و اوايل
قرن سوم قبل
از ميلاد
كلمه آران در
آنها به كار
برده شده است.
از جمله «
استرابن»
مورخ باستان
در اثر خود از
آلبانيا ياد
كرده است كه
در سال 331 قبل
از ميلاد در
زمان داريوش
سوم روي داده
است.3 وجه
تسميه آران:
تاكنون
مورخان نتوانستهاند
نظر قاطعي در
مورد ريشه
لغوي و وجه
تسميه كلمه
آران بدهند.
گروهي از
مولفان آن را
با افسانههايي
در آميختهاند.
كاغان
كاتواتسي كه
مولف كتابي
در رابطه با
آران است
(كتاب تاريخ
سرزمين
آلوانك) در
اين رباطه مينويسد:4
« در قرن دهم
ميلادي،
آران مردي از
نوادگان
يافث فرزند
نوح (ع) بر
سرزمين
آلوانك فرمانروايي
داشته است.
آران چون
مردي ملايم و
خوشخوي بود، وي
را آغو يا آلو
ميناميدند
كه در زبان
ارمني به
معناي خوش
خلق است. از
اين رو
سرزمين زير
فرمان او را
آغوانك يا آلوانك
ميگفتند.»
نظريه ديگري
كه در مورد
وجه تسميه
كلمه آران
مطرح شده است
از جوانشير
قرهباغي
است كه مولف «
تاريخ قرهباغ»
است كه در سال
1263 قمري و سال 1847
ميلادي
نوشته شده
است. وي در
مورد وجه
تسميه آران
چنين مينويسد
« چون در زمان
نوح پيغمبر
(ع) توفان شد و
بعد از مدتي
كه از توفان
گذشته بود،
يكي از اولاد
نوح (ع) در اين
ولايت (آران)
حكمران و
صاحب شد و آنجا
را آباد نمود
و اين منطقه
را به نام خود
گذاشت كه او
نامش آران
بود.» آران:
كاربرد بعد
از اسلام يا
پيش از اسلام
براي
سرزميني كه
آران ناميده
ميشد، كلمه
آلباني نيز
به كار برده
ميشد كه
استعمال آن
نيز بيشتر
از سوي روميها
صورت ميگرفت.
با وجود اين،
اين نظريه كه
كلمه آران
تنها در متون
اسلامي و
توسط جغرافيدانان
مسلمان به
كار برده شده
است و
استعمال و
پيدايش آن
تنها به بعد
از ورود
اسلام به
قفقاز صورت
ميگيرد.
درست نيست،
چرا كه،
دلايلي است
كه نشان ميدهد
كه قبل از
ورود اسلام
به اين
سرزمين،
كلمه آران
رايج بود. از
جمله اينكه «
ياقوت حموي»
مورخ و
جغرافيدان
معروف مسلمان،
آران را نامي
عجمي و غير
عربي دانسته
است كه در
عربي به صورت
« الران و ران»
به كار برده
ميشود. دليل
ديگر اينكه
براي
فرمانروايان
اين سرزمين
پيش از ورود اسلام،
عنوان
آرانشاه به
كار برده ميشد.
چنانچه كاغان
كاتواتسي
ضمن شرح
احوال
دودمان
مهران كه از
خويشاوندان
خسرو پرويز
پادشاه
ساساني بودهاند،
به وردان
دلارو اشاره
ميكند و مينويسد
كه او قصد
داشت دودمان
و سرزمين كهن
آرانشاهان
را برافكند.
محدوده
جغرافيايي
آران درباره
محدوده
جغرافيايي
آران نظريههاي
متفاوتي
وجود دارد.
برخي از
محققان
محدوده آران
را اراضي بين
دو رودخانه
ارس و كورا ميدانند.
چنانچه
جوانشير قرهباغي
در كتاب
تاريخ قرهباغ
مينويسد
ولايتهاي
تفليس،
گنجه،
ايروان،
نخجوان و
اردوباد و
بردعه و
بيلقان از
آران هستند.
برخي از محققان
ديگر فاصله
ميان رود ارس
و دربند
قفقاز كه در
شمال جمهوري
آذربايجان و
كنار درياي
مازندران
قرار دارد،
آران ميناميدند.
با اين وصف
بايد گفت
سرزمين آران
از عهد
باستان تا
سده هفتم
ميلادي
يكسان بوده و
تا حدودي
محدوده
كنوني
جمهوري
آذربايجان
را در برميگرفته
است. برخي
مولفان رود
كورا را مرز
ميان آران و
ارمنستان
قديم نوشته و
شمال رود
كورا را مرز
جنوبي آران
دانستهاند.
با وجود اين
برخي
معتقدند كه
آرانيها در
هر دو سوي رود
كورا ساكن
بودهاند. از
مجموع
تحقيقات و
نوشتههاي
انجام شده در
مورد محدوده
جغرافيايي
آران چنين
برميآيد كه
مرز شمالي آران
از دربند
فراتر نرفته
است. مرز غربي
اين سرزمين
به رود ايوري
منتهي ميشد
كه سرچشمه آن
از قفقاز
عليا در
گرجستان سرچشمه
ميگيرد. مرز
شرقي آران را
نيز درياي
مازندران تشكيل
ميداده است.
آكوپيان
مورخ معروف و
جغرافيدان
ضمن شرح
مفصلي
درباره
آران، محل آن
را در فاصله
رود بزرگ
كورا و كوههاي
قفقاز ذكر
كرده است و
منطقه جنوب
رود كورا را
بلااسكان
ناميده است.6 «
ابن حوقل»
جغرافيدان
مسلمان كه
خود به آران
سفر كرده، آن
سرزمين را
شامل دو بخش
دانسته و آن
را آرانين
ناميده است.
اين حوقل از
بردعه،
الباب (دربند)
و تفليس به عنوان
بزرگترين
شهرهاي آران
نام برده است.
و شهرهاي
بيلقان،
برديج،
شماخيه
(شماخي)،
شروان، لايجان،
شابران،
قبله، متكي
(نوخاي
كنوني)، شمكور
(شاه خور
كنوني)، جنزه
(گنجه) و چند
شهر كوچك ديگر
را متعلق به
آران دانسته
است. در يك
جمعبندي
بايد گفت كه
تا قرن دهم
ميلادي آران
سرزميني
گسترده بوده
است كه از
اراضي شمال
رود كورا تا
كوههاي
قفقاز و رود
ارس شامل ميشده
است. ولي بعد
از قرن دهم
ميلادي
تغييري در محدوده
جغرافيايي
آران صورت ميگيرد
و آن اينكه ،
بيشتر
اراضي ميان
رود كورا و
ارس را به
عنوان آران
ميناميدند
و اراضي شمال
رود كورا را
به عنوان
شروان نام ميبردند.
به هر حال لفظ
آران تا سال 1918
كه محمد امين
رسولزاده
جمهوري
آذربايجان
را بنيان
گذاشت و لفظ آذربايجان
را براي
سرزمين آران
به كار برد.
رايج بوده
است. نظريات
بطلميوس و
پلينيوس در
مورد آران
بطلميوس و
پلينيوس كه
هر دو از
جغرافيدانان
باستان
يونان هستند
نيز محدوده
جغرافيايي
آران را از
سرزمينهاي
شمالي رود
كورا تا در
ارس دانستهاند.
بطلميوس مهمترين
شهر باستاني
آران را شهر
كبله دانسته
است و
پلينيوس نيز
همين شهر را
منتها با لفظ
كبلكه بكار
برده و آن را
مهمترين
شهر آران دانسته
است. كبله يا
كبلكه امروز
قبله ناميده
ميشود كه در
بعد از رود
كورا و در
شمال جمهوري
آذربايجان
قرار دارد و
اين نشان ميدهد
كه در عهد
باستان
سرزمين آران
تا حدي فراتر
از رود كورا
بوده است. شهر
كبله در
منابع اسلامي
با تلفظ كولك
آمده است.
بدينترتيب
به نظر ميرسد
سرزمين آران
بيشتر شامل
محدوده
جغرافيايي
جمهوري
آذربايجان
بوده است.
ريشه لغوي
كلمه
آذربايجان
قويترين نظر
اين است كه آذربايجان
از نام «
آتروپات» (در
يوناني Atropates) مشتق شده
است. آتروپات
نام سردار
ايراني بود كه
در جنگ ميان
داريوش سوم
آخرين
پادشاه
هخامنشي و
اسكندر
مقدوني در
نبرد گوگمل
در سپاه
ايران
فرمانده
مادها بود.
آتروپات پس
از شكست
داريوش سوم
از اسكندر،
به اسكندر
پيوست و در
سال 328 ـ 327 قبل
از ميلاد از
سوي اسكند به
حكومت ماد
منصوب شد. پس
از مرگ
اسكندر قسمت
شمال غربي ماد
(آذربايجان
كنوني ايران)
به آتروپات
رسيد و در آنجا
به حكومت
پرداخت و
منطقه تحت
سيطره خود را به
پهلوي،
آتروپاتگان
ناميد.
مورخان
معتقدند كه
با توجه به
تغييري كه
تحت
تاثيرگذار
زمان و تاثير
زبانهاي
عربي و تركي،
كلمه
آتورپاتكان
به آذربايجان
تبديل شد.
چنانچه در
قرن ششم
ميلادي «پوركوبيوس»
مورخ
بيزانسي در
كتاب جنگهاي
ايران،
دوبار از
آتروپاتگان
با عنوان « آذربايگانن»
ياد كرده است
كه تلفظ «
آذربايگان» يعني
تلفظ واقعي
مردم آن عصر
را منعكس ميكند.7
« آندره آس»
ايران شناس
آلماني حدس
ميزند كه
تلفظ واقعي
اين كلمه در
قرن سوم
ميلادي
آذرباذگان بوده
است. فردوسي
در شاهنامه
به جهت رعايت
وزن شعر، «
آذربادگان»
گفته است كه
بيانگر تلفظ
واقعي مردم
نبوده است.
آذربايگان
كه تلفظ مردم
آن عصر بوده،
در زبان عربي
به آذربيجان
بدل شده كه در
فارسي
امروزي به
صورت
آذربايجان
درآمده است.8
نظريه ديگري
آذربايجان
را يك كلمه
پارسي يعني
آتروپات
متشكل از
آترو به معناي
آتش و پات به
معناي
نگهبان ميداند
كه وجه تسميه
آن وجود
آتشكده
زرتشتيان در
اين منطقه ميباشد.
گفتني است
ساكنان
آذربايجان
كه به آذريها
نيز معروفاند،
گرچه از نظر
زبانشناسي
متاثر از
مهاجرين ترك
بودهاند
اما از نسل
بوميان ساكن
اين منطقه ميباشد.
محدودهي
جغرافيايي
آذربايجان
به نوشته
مورخان يوناني،
آذربايجان
(آتروپاتگان)
از شمال غربي
به وسيله رود
ارس، از شمال
به وسيله
درياي خزر و از
جنوب غربي به
وسيله
درياچه
اروميه
محصور ميشود.9
نتيجهگيري
بدينترتيب
مشخص ميشود آنچه
كه در دروان
باستان به
آتروپاتگان
معروف بوده و
اكنون
آذربايجان
ناميده ميشود
غير از
سرزمين آران
است كه
امروزه
جمهوري آذربايجان
ناميده ميشود.
در واقع در
دوران
باستان و سدههاي
مياني
سرزمينهاي
شمالي رود
ارس آران
ناميده ميشد
و اراضي جنوب
آن،
آذربايجان
ناميده ميشد.
استعمال لغت
آذربايجان
براي سرزمين
آران (جمهوري
كنوني
آذربايجان)
توسط محمد
امين رسولزاده
بنيانگذار
جمهوري
آذربايجان
صورت گرفت.
سرزمين آران
تا قرنها به
اين نام
معروف بود
چنانچه در
دايره المعارف
بزرگ شوروي
آمده است كه
در اواسط قرن
يازدهم ميلادي
(پنجم قمري)
هجوم اقوام
ترك (از جمله
غزان، سلجوقيان)
كه دودمان
سلجوقي در
راس آنها
قرار داشتند
به سرزمين
آران و
شيروان آغاز گرديد.
10 از اين
عبارت معلوم
ميشود كه در
آن زمان
سرزمين
مذكور (آران ـ
آلباني) با
اين دو نام
(آران ـ
شيروان)
شناخته ميشد.
پس از لشكركشيهاي
تركمانان،
آق
قويونلوها و
سلجوقيان
نام آران به
تدريج از
كتابها
برداشته ميشود
تا اينكه در
دوران
صفويان آران
كه جزيي از
ايران بود به
چند خاننشين،
ملكنشين و
سلطاننشين
كوچك تبديل
ميشود كه
تعداد آنها
به پانزده
مورد ميرسيد
كه هر كدام
نامي داشتند.
مهمترين آنها
عبارت بودند
از: خان نشينهاي
باكو، گنجه،
دربند، قبه،
قرهباغ،
نخجوان،
تالش، شكي،
شروان،
ايروان، لنكران
و سلطاننشينهاي
كوچك آرش، ايليسو،
كازاخ،
كوتكاشين،
قبله و
شمشاديل.
سلطاننشينهاي
كوچك بعضي
مستقل و بعضي
ديگر تابع
خانها
بودند. به
عنوان نمونه
سلطاننشينهاي
آرش، ايلي
سو و
كوتكاشين از
خان شكي و
برخي ديگر از خان
قرهباغ
تبعيت ميكردند.
تا اين تاريخ
اين خاننشينها
اگر چه
تابعيت
ايران را
داشتند، ولي
لفظ آذربايجان
تنها براي
آذربايجان
كنوني ايران
(اراضي جنوب
رودخانه ارس)
به كار برده ميشد
و براي اين
خانات و
ايالات كه
امروزه
جمهوري
آذربايجان
ناميده ميشود،
به كار برده
نميشد. در 14 و 21
مه 1805 در
اردوگاه
ارتش روسيه
واقع در ساحل
كوركچاي
موافقتنامهاي
به امضا
رسيد كه طبق
آن، خانهاي
قرهباغ و
شكي تابعيت
دولت روسيه
را پذيرفتند.
پس از پايان
جنگهاي
ايران و
روسيه كه
بخشي از
سرزمين آران
به اشغال
روسيه درآمد
و در پي
انعقاد
معاهدههاي
گلستان و
تركمنچاي
در سال 1813 و 1828]م[
بعضي از خانها
از جمله
اردوباد و
نخجوان، به
امپراتوري روسيه
ملحق شدند و
بالاخره مرز
ايران و
روسيه رودخانه
ارس شد. در هيج
يك از مآخذ
مربوط به
دوران مذكور
و سالهاي
پيش از آن،
نامي از
آذربايجان
براي اين سرزمين
نمييابيم.
بلكه در سال 1918
حزب مساوات
در اراضي
كنوني
جمهوري
شوروي
سوسياليستي
آذربايجان
تاسيس يافت و
مساواتيان
در سال 1918
قيامي
مسلحانه در باكو
ترتيب دادند
كه اندكي بعد
به ديگر
نواحي آن
سرزمين
كشيده شد.
اينان در 27 مه 1918
دولتي را
تشكيل دادند
و با نام
جمهوري آذربايجان
اعلام
استقلال
كردند. به نظر
ميرسد كه
مساواتيان
اين منطقه را
به علت
مشابهت مردم
ترك زبان آنجا
با سكنه
آذربايجان
ايران به نام
« آذربايجان»
سازمان
دادند، با
سقوط دولت
مساواتيان
بعد از يكسال
از اعلام
استقلال،
كميته موقت
انقلاب به
رياست نريمان
نريمان اف
تشكيل شد و
خود را دولت
جمهوري شوروي
سوسياليستي
آذربايجان
ناميد. بدينترتيب
دولت
مساواتيان
كه به تبعيت
از انقلاب تركهاي
جوان تركيه،
خواهان
استقلال
آذربايجان
به رهبري
محمد امين
رسولزاده
كه يك
روشنفكر و
روزنامهنويس
آذربايجاني
بودند، شكست
خوردند.
نامگذاري
آران از سوي
مساواتيان
به نام
جمهوري آذربايجان
كه بعدها در
دوران
شوروي،
جمهوري سوسياليستي
آذربايجان
شوروي
ناميده شد،
همان زمان
مورد اعتراض
ايران قرار
گرفت.11 نظريات
متفاوتي
براي اينكه
چرا
مساواتيان و
بعدها شوروي
لفظ
آذربايجان
را براي آران
بكار برد،
مطرح شده است.
بعضي
معتقدند، از
آنجا كه
حكومت
مساوات به
طور تقريبا
همزمان با دو
جمهوري
ارمنستان و
گرجستان در
منطقه قفقاز اعلام
استقلال
كرد، نميتوانست
از كلمه قفقاز
استفاده
نمايد. لذا
سران اين
حكومت با
استناد به
علقههاي
ديرينه مردم
آذربايجان
ايران با
قفقاز و شايد
به نيت تشكيل
حكومتي
متشكل از دو
آذربايجان
در آينده،
نام
آذربايجان
را براي
حكومت نو
متولد
برگزيند.
(مآخذ: ويژهنامهي
آران ـ موسسه
فرهنگي آران
ـ زمستان 1381)
منابع:
1ـ رضا،
عنايتا...؛
دائرهالمعارف
بزرگ
اسلامي؛ بخش
آران؛
تهران؛ مركز
دائرهالمعارف
بزرگ
اسلامي؛ ص 421 2ـ
كسروي،
احمد؛ شهرياران
گمنام؛
تهران؛ چاپ
ديبا؛ 1377؛ چاپ
ششم؛ ص 222 3ـ
رضا، عنايتا...؛
آذربايجان و
آران
(آلبانياي
قفقاز)؛ تهران؛
ايران زمين؛
1360؛ چاپ اول 4ـ
رضا، عنايتا...؛
دائرهالمعارف
بزرگ
اسلامي؛ بخش
آران؛
تهران؛ مركز
دائرهالمعارف
بزرگ
اسلامي؛ ص 423 5ـ
بيات، كاوه؛
بحران قرهباغ؛
تهران؛
انتشارات
پروين؛ 1372؛
چاپ اول 6ـ رضا،
عنايتا...؛
آذربايجان و
آران
(آلبانياي
قفقاز)؛ تهران؛
ايران زمين؛
1360؛ چاپ اول 7ـ
زرياب،
عباس؛ دائرهالمعارف
بزرگ
اسلامي؛ بخش
آذربايجان؛
تهران؛ مركز
دائرهالمعارف
بزرگ
اسلامي؛ ص 194 8ـ
شيخعطار،
عليرضا؛
ريشههاي
رفتار سياسي
در آسياي
مركزي و
قفقاز؛ تهران؛
موسسه چاپ و
انتشارات
وزارت امور
خارجه؛ سال
1373؛ چاپ دوم؛ ص 80
9ـ زرياب،
عباس؛ دائرهالمعارف
بزرگ
اسلامي؛ بخش
آذربايجان؛
تهران؛ مركز
دائرهالمعارف
بزرگ
اسلامي؛ سال
1374؛ چاپ دوم؛ ص
195 10ـ رضا،
عنايتا...؛
دائرهالمعارف
بزرگ
اسلامي؛ بخش
آذربايجان
شوروي آذربايجان؛
تهران؛ مركز
دائرهالمعارف
بزرگ
اسلامي؛ سال
1374؛ چاپ دوم؛
صص 328 و 327 11ـ آذري
شهرضايي،
رضا؛ هيات
فوقالعاده
قفقازيه؛
تهران؛ نشر
مركز اسناد و
تاريخ
ديپلماسي
وزارت
خارجه؛ سال
1380؛ چاپ اول
|