چگونگی و چرایی نامگذاری جمهوری آذربایجان - برگرفته از روزنامه جنگل

 

این مقاله درشماره ٢۴ روزنامه جنگل ( نشریه نهضت جنگل ) مورخه ٢٣ ربیع الثانی١٣٣۶ هجری قمری برابر با ١٧ بهمن ١٢٩۶ خورشیدی به قلم ناشناس چاپ شده بود . متن کامل این مقاله را در کتاب مجموعه ی روزنامه های جنگل در صفحات ١۶٣-١۶١ می توانید ببینید .

 

افسانه دیرین یا نقل شیرین

دیگ همسایه زایید 

اما راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار چنین روایت کردند که روزی یگانه ادیب حریت پرور دیپلوماسی ، مرحوم ملانصرالدین علیه الرحمه ، یک عدد دیگ از همسایة خود قرض نمود و پس از رفع احتیاج دیگ کوچکی میان آن گذاشته به صاحبش رد کرد ، صاحب آن پرسید دیگ کوچک چیست ، در جواب گفت که دیشب دیگ شما را درد مخاض گرفته و این دیگ کوچک را زایید . همسایة بیچاره بی خبر از این مسئله خوشنود و پس از چند روز مرحوم ادیب پلتیکی فاضل همان دیگ را مجدداً از همسایه قرض گرفت ولی این دفعه رد نکرد و در جواب مطالبة صاحب آن گفت که دیگ شما مرحوم شد . صاحب دیگ با تغیر و تندی تمام اعتراض کرد که چطور دیگ خواهد مرد ، جواب شنید آن طوری که بچه آورد همان طور هم مرد . ذی روح وقتی که توالد و تناسل کرد مسلماً روزی مرگ به او دست به گریبان خواهد شد . قارئین ما صحیحاً این حکایت را به خاطر داشته باشند که :

 

دیگ همسایه زایید.

 

پس از بیان این افسانه با ذکر این مطایبه که برخلاف اصول روزنامه نگاری مقدمة مقالة اساسی ما را اشغال کرده به تطابق مثل با ممثل می پردازیم یا از این صغرا و کبرای منطقی نتیجه می گیریم .

آذربایجان ، یک عضو مهم ایران ، یک ایالت تاریخی ، منشاء انقلاب ، پیشقدم فداکاری ، جزء لاینفک مملکت ، مولد زردشت پارسی ، معبد پارسیان سابقه ، یکی از قدیم ترین ولایات اصلی ایران قدیم ، امروز بچه ای به وجود آورد .

 

آری بچه!

 

قفقازیة جنوبی یعنی ولایات جنوبی قفقاز که هریک از آنها به شهادت تاریخ اسم معینی داشته و دارند همه فارسی نژاد ، همه ایرانی الاصل ، غیر از زبانشان که فعلاً ترکی است همه چیزشان ایرانی است امروز اسم آذربایجان را به خود گذاشت ، چرا ؟ به چه جهت ؟

من که نمی توانم این موهبت برادران اسلامی قفقاز را العیاذبالله محمل دیگری قرار دهم یا خیال خود را به جاهای باریک مشغول سیر نمایم . من که هیچ گونه نمی توانم این عطای بزرگ آن عناصر گرامی اسلام دوست ایران پرست را تقدیر کنم . از عارف معروف بزرگ ما که می گوید :

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را      به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

بلا شبهه بیشتر سخاوت ظاهر نموده اند . من هیچ دلیلی برای این مسئله نمی توانم در پیش خود اقامه کنم مگر این که بگویم که :

 

دیگ همسایه زایید!

 

بلی زایید . به معمول صفحات گیلان شب بازی می گیرند ، ما اهالی دارالمرز را هم دعوت به این شب بازی کردند و یک دنیا شعف ، یک عالم سرور داریم زیرا :

 

دیگ همسایة ما زایید ، آن هم پسر!

 

یک پسر شیرین زبان ، یک پسر خوش بیان ، یک پسر از مادر متولد نشده ( مساوات ) طلب .

ذات نایافته از هستی بخش به ما هستی بخشید ، به وسعت مملکت بیفزود ، به ما بزرگی ارزانی فرمود ، یعنی به دولت و ملت ایران اهمیت داد ، آذربایجان ما را بزرگ و وسیع نمود ، از روسیة غاصب مجزی شد ؛ به ایران مغصوب چسبید ، چه چسبیدنی !

( ناخوانا ) معلومه عرض اندام کرده ، داوطلبان انجام این مسئله شب و روز در تکاپو با دلگرمی و ذوقی که فقط مخصوص مسلمانان تیره بخت بی خبر امروزی است ( خوشبختانه ملل سایره از این دلگرمی بی بهره اند ) داخل عملیات گشته اند . من که در حل این معمای بزرگ عاجزم ، من که در بروز این خرق عادت و ظهور این معجزة سترگ متحیرم ، فقط چیزی که به خاطر می رسد اینست که بگویم :

 

دیگ همسایه زایید!

 

بلی زایید ، استیلای مغول نه تنها زبان ولایات شمالی ایران را ترکی نمود بلکه بدون خجالت گویا چندی است تغییر ماهیت هم نهاده و پس از چند قرن قفقازیه و آذربایجان فارسی زبان ، بادکوبه و سالیان و لنکران طالشی نژاد بدواً ترک زبان شده ، متعاقب او هو تبارک بالجمله وحدت ترکی زبانها هم با مقصود معین پرگرام عملی یک عده گردیده ، در تحت سلطنت یک دولت ترکی می خواهند داخل شوند ، دارالمرز هم به مناسبت حسن همجواری افتخاراً قبول این موهبت را باید نمود ، مقصود یک عده را که خود آن عده نمی دانند چه می کنند و متحرک به ارادة کیستند ، حاصل مطلب تمام ، کار به کام ، طالبان ترقی اسلام به آرزوی خود رسیده ، ایران هم برای تولد این بچة جدیدالولاده وسیع گشته ، همه با خوشحالی ، مسرور ، پای کوبان ، کف زنان ، سرودخوانان می گوییم :

 دیگ همسایه زایید! بعد از شکستی که دولت ایران محض خیانت چند نفر خائن وطن فروش از روسیه دید و معاهدة معروفة ترکمان چای منعقد گردید ، قفقازیه ، جنوب و شمال گرجستان یعنی یک قسمت پربهای ایران مجزا گشته به تصرف غاصبانة دولت روس درآمد .

 

تیره بختی ما:

 ذکر یک سلسله تاریخی که حاکی از غفلت پیشینیان و تذکیر ذنوب گذشتگان است و امروز جز اندوه نفعی دیگر برای ما ندارد عجالتاً غیرنافع و به دردهای درونی ما می افزاید .

 

خلع نیکلا ، امپراطور مستبد روس ، نه تنها به سیاست کره تغییر عمده داد بلکه روسیه را داخل عرصة جدیدی نمود و هر قطعه ای دعوی استقلال کرد .

گرجستان ، قفقاز شمال مستقل ، قفقاز جنوب که اینک برای روسفیدی و تنبه و بیداری نژادهای مختلفة مسلمین طفل نوزاد آذربایجان شده است اعلان استقلال کرده ، خود را آذربایجان می نامد . این مسئله بدیهی است که استقلال قفقاز و استخلاص آنها غایت آمال و نهایت آرزوی فردفرد مسلمانان ایرانی است ، هر مسلمی که راحت مسلم را نخواهد مسلمان نیست .

فردی از افراد ایرانی وجود ندارد که از این مسئله خوشحال نشود ، ولی تسمیة به این اسم و عنوان آذربایجانی به خود دادن بالاجبار خیال ما را متوجه به یک سری از اسرار مهمة سیاسی که مدت ها است مطلعیم می نماید که انصافاً نمی توان در قبال این نکته لاقید ماند. اگر مقصود برادران قفقازی ما از اتخاذ این اسم ضمیمه کردن قفقاز به ایران است دیگر شتر سواری دولا دولا ندارد ، یک دفعه بگویند قفقاز یکی از ممالک ایران چنان که بود ، به همان اسامی که داشت . اگر ریگی در کفش نیست دیگر این رل جدید به قول پرفسور معروف ( چه صیغه ایست ) ؟ هرگاه این تیاتر پردة جدیدی دارد ما هم می گوییم انگور نشده مویز شدید و ناچار با همین زبان جنگلی خود خواهیم گفت :

 دیگ همسایه زایید!

 

قابل توجه مساواتیان :

 

 غفلت ، بی خبری ، نفاق ، جهالت مسلمانان متجاوز از دو سه قرن است همه را ذلیل و زبون هر غیرمسلمی نموده ، امروزه حوادث موجودة عالم به ما نه تنها به ما بلکه به هر ملتی موقع و وقت داد که مقدرات خود را خود کفیل باشد ، در این موقع باز هم خیال دور و دراز ، باز سر نداشته دنبال کلاه ، آن هم کلاه دیگران !

ما با کمال نزاکت نه آن نزاکتی که زمامداران ما دارند ، با منتهای ادب نه آن ادبی که رجال امروزة ما در مقابل اجنبی خرج می دهند ، لیدرها و کارکنان آن محترم فرقه را متذکر می کنیم که این همه غفلت کافی است ، مگر نمی دانید در اعمال این تصمیم ، در اجرای این نقشه ای بسا خون های پاک مسلمانان به ناحق خواهد ریخت ، پس از خون ریزی های هولناک نتیجه چه می شود ؟ ضعف تمام اسلامیان ، بربادی ممالک اسلامی ، بازهم استیلای اجانب ، مجدداً اسارت ابدی همة ما ، فرضاً قفقاز ترکی نژاد باشد ( فرض محال که محال نیست ) آن فلسفه ای که عنصر ترک را در قید اطاعت یک دولت ترکی می خواهد مقید نماید آیا می دانید که همان فلسفه به عرب ها این حق را می دهد ؟ کردها را متفق می کند ؟ ارمنی را از خیال وحدت خسته نمی نماید ؟ بالاخره چه خواهد شد ؟ معلوم است ، حاجت به توضیح نیست .

در این بین آذربایجان ، آذربایجان محنت دیده ، آذربایجان بلاکشیدة ما را چه تقصیری است که این خواب هولناک و این رویای مهیب دربارة او باید تعبیر شود ؟

اگر برادران دیندار غیور قفقاز ما اتحاد قومی و نژادی ایرانی ها را پشت پا زده ، فقط زبان عاریة ترکی را دلیل و مدرک قرار دهند ما هم ناچاریم عموم را آگاه کرده و می گوییم که :

 

دیگ همسایه زایید!

 

برادران ، ما حصة بدبختی ها و فلاکت های خود را برده ایم ، به قدر سهم خود بلکه اضافه مصیبت های گوناگون دیده ایم ، الان هم در چنگال ظالمانة انگلیس و خائنین داخلی گرفتاریم ، بگذارید دقیقه ای نفس راحت بکشیم .

روسیة مستبد طمعکار رفت ، روسیة بی طمع بی آزار روی کار آمد ، از این طرف می رویم ، راحت شده به جنوب و همسایة حق کش جنوبی بپردازیم . شما برداران دیندار متأسفانه می خواهید مقلد دربار مستبدة روسیه شده تا چندی هم ما را مشغول دارند ، مقدمتاً برای فریب ما می گویید دیگ زایید تا کم کم موقع وفات آن را اعلام کنید .

باز هم ما را اسیر می خواهند ، چه کسانی ؟ چون خودمان ذلیل ، مانند ما اسیر ، مثل ما درمانده ، همچون ما غفلت زدگانی در فشار پنجه های قاهرانة دیگری گرفتار بوده شاید هم هستند ، خود خلاص نشده کمکی به استخلاص دیگران نکرده در سیر طریق محال افتاده و به تعقیب یک موهومی خیال مشغولند .

اشتباه نشود ، ما با مسلمین قفقاز برادریم ، اهل یک وطن از یک نژاد و یک دین . این مقالة ما باعث سوءاستفادة دشمنان نشود ، خلط مبحث نکنند ، همچه وانمود ننمایند که ما را با آنها سر مخالفت و نزاع است ، مصاحبة ما برادرانه است ، مذاکرة ما دوستانه . برای مأیوسی بدبینان می گوییم اساس اخوت دیانتی ، قومی و نژادی ما متزلزل نخواهد شد ، برادران قفقازی ما اگر چند روزی در خط اشتباه قدم زنند به زودی ملتفت خواهند شد که این مسئله اشتباه و نتایج این اشتباه چقدر بد و عاقبتش وخیم است . امیدواریم که ما را به ترک عملیات خود ساکت و قانع نموده ، نگذارند تا بگوییم :

دیگ همسایه زایید !

=======================

این مقاله درشماره ٢۴ روزنامه جنگل ( نشریه نهضت جنگل ) مورخه ٢٣ ربیع الثانی١٣٣۶ هجری قمری برابر با ١٧ بهمن ١٢٩۶ خورشیدی به قلم ناشناس چاپ شده بود . متن کامل این مقاله را در کتاب مجموعه ی روزنامه های جنگل در صفحات ١۶٣-١۶١ می توانید ببینید .

======================

کتاب ، مجموعه ی روزنامه های جنگل ، در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران ، عرضه شده است . علاقمندان جهت خرید کتاب می توانند به مکان نمایشگاه ، سالن ناشران عمومی ، راهرو (٧) هفت ، غرفه شماره ی (۵) پنج ،انتشارات امید مهر مراجعه فرمایند .

مشخصات کتاب :

نام کتاب :مجموعه ی روزنامه های جنگل

به کوشش : امیر نعمتی لیمائی

ناشر و محل نشر : امیدمهر ،مشهد

سال نشر : 1389

قطع کتاب : رحلی

تعداد صفحات : 240

بها : 75000 ریال

 ====================